اخبار بازی

شرح کامل داستان Elden Ring؛ قسمت اول

دروازه‌ها گشوده شدند و خودم را در میان سیلی از سربازان دیدم، سربازانی که به سوی اسطوره‌های سرزمینشان هجوم می‌برند. شفق‌هنگام بود و گویی خورشید سرخی آسمان را مهیا می‌کرد، در همین اثنا «رادانِ» دلیر از دورترین اختر تابناک فرار رسید و طالع سربازان نگون‌بخت را رقم زد. چه شد که به اینجا رسیدیم و سرانجام چیست؟

بازی Elden Ring نیز به مانند تمامی آثار فرام سافتور (From Software) از روایت محیطی بهره‌ می‌برد، بدان معنا که هر چه به محیط اطراف، آیتم‌ها و دیالوگ‌ها بیشتر توجه کنید، داستان را نیز بهتر درک خواهید کرد. با این وجود، تقریباً غیرممکن است که به تنهایی بتوانید همه چیز را بری خود روشن کنید. در این سری مقاله قصد دارم از پیش‌زمینه و اتفاقات گذشته تا حوادث خود بازی و پایان‌ها را برایتان شرح دهم.

«اراده برتر» و ملکه ماریکا

بازی الدن رینگ در سرزمینی به نام «سرزمین میانه» (Lands Between) روایت می‌شود، جایی که زمانی اژدهایی با نام Dragon Lord بر آن حکومت می‌کرد، اما روزی این اژدها تصمیم گرفت سرزمین میانه را ترک کند. برای سالیان متمادی رعایا در اندوهِ از دست دادن وی به سر می‌بردند تا این که پدیده یا موجودی به نام «اراده برتر» (Greater Will) ماریکا را به عنوان فرمانروا و ملکۀ جدید سرزمین انتخاب کرد. اراده برتر، یک پدیدۀ قدرتمند (God) خارجی (بیرون از سرزمین میانه) است که ستاره‌ای را به سرزمین میانه ارسال کرد. این ستاره در خود هیولایی به نام Elden Beast را جای داده بود که بعدها به الدن رینگ تبدیل شد.

الدن رینگ قدرتمندترین پدیده در جهان بازی است که از قدرت آن، درخت طلایی تنومند (ErdTree) شکل گرفت و مفاهیمی مانند جاذبه، مرگ، زندگی و فضا تاثیر پذیرفتند. مهم‌تر از آن، الدن رینگ «نظم طلایی» (Golden Order) را با خود به همراه آورد که تمامی ساکنان سرزمین میانه باید از آن پیروی کنند. برای دستیابی به مقام فرمانروایی و حکومت بر سرزمین میانه سه پیش‌نیاز دیگر نیز وجود دارد: 1- آن شخص باید ایمپرین (Empyrean) باشد 2- همسر (Consort) داشته باشد و 3- سایه‌ای (Shadow) برگزیند. شریک یا همسر کاملاً مبرهن است؛ به عنوان مثال در مورد ملکه ماریکا، شاهد گادفری (Godfrey) به عنوان همسر هستیم. منظور از سایه (Shadow) یک محافظ برای آن فرمانروا است که در مورد ملکه ماریکا برادر ناتنی‌اش، مالیکث بلک بلید (Maliketh the Black Blade)، نقش سایه را برعهده گرفت. اما قضیۀ ایمپرین کمی پیچیده‌تر است.

ایمپرین

به نژادی از ابرقدرت‌ها گفته می‌شود که از یک موجود خلق شده باشند. به عنوان مثال مالنیا (Malenia)، میکوئلا (Miquella) و رانی (Ronnie) ایمپرین هستند.

فرزندان ماریکا و ارتباطات خویشاوندی

ماریکا نمیخواست مرگ و زایل شدن را در سرزمین خود ببیند، بنابراین «نشان مرگ» را از الدن رینگ جدا و آن را به سایه یا همان برادر ناتنی خود (Maliketh) تحمیل کرد. به جای این که ماریکا طبق سنت، محافظ برادر خود باشد، از آن سوءاستفاده کرد و سپس وی را به قلمروی دوری فرستاد تا مرگ به سرزمین میانه راه پیدا نکند. با حذف نشان مرگ از الدن رینگ، ماریکا و تمامی نیمه‌خدایان جاودان شدند. مدتی بعد، گادفری به همسری ماریکا در آمد و لقب «اولین الدن لورد» (The First Elden Lord) را دریافت کرد.

نکته: پیش‌زمینه‌های روایی به این موضوع اشاره دارند که اولین الدن لورد اژدهایی به نام پلکسیتس (Dragon Lord Plaxitus) بوده است. بنابراین، احتمالاً گادفری اولین الدن لورد عصر خود یعنی عصر اِردتری به شمار می‌رود نه تمامی عصرها.

Godfrey, The First Elden Lord

حاصل ازدواج گادفری و ماریکا سه فرزند به نام‌های گادوین، مورگات و موگ شد ( فرزندان گادفری تا قرن‌ها بعد با پیشوند گاد نام‌گذاری شده‌اند، اما فرزندانی که نفرین شده بودند این پیشوند را دریافت نمی‌کردند مثل دوقلوهای مورگات و موگ). پس از این ازدواج، نبردی علیه Golden Order شکل گرفت و فرد دیگری به نام راداگون (Radagon) نیز در این نبرد نقشی کلیدی را ایفا می‌کرد. وی در مقطعی تصمیم گرفت از طریق ازدواج با «دوشیزه رنالا» (Lady Renala)، ملکۀ خاندان کریون (Carion Royal Family)، صلح را برقرار کند. از این ازدواج سه فرزند با نام‌های رانی (Ranni)، رادان (Radahn) و رایکارد (Rykard) حاصل شد (نام فرزندان نسل راداگون با R آغاز می‌شود).

دیری نگذشت که نور طلاییِ چشمانِ گادفری محو شد، بدین معنا که وی ماموریت خود را انجام داده و دیگر Greater Will به او نیازی ندارد. به دنبال محو شدن نور چشمان، گادفری تبعید شد و به اولین تارنیشد (Tarnished) بدل گشت. با تبعید او، ماریکا دیگر همسری نداشت و یکی از شروط فرمانروایی ملکه برقرار نبود. در این مقطع، راداگون همسر خود، رنلا، را رها کرد تا با ماریکا ازدواج کند و به دومین الدن لورد تبدیل شود. از آنجایی که راداگون الدن لورد جدید بود، فرزندانش نیز به کاخ سلطنتی راه پیدا کردند و به همین دلیل است که در پایتخت شاهد صندلی‌های تمامی آن‌ها هستیم.

سومین پیوند، یعنی ازدواج ماریکا و راداگون، دوقلویی به نام‌هایی مالِنیا و میکوئلا را به همراه داشت. اما تناقضی که اینجا وجود دارد، این است که ما گفتیم مالنیا و میکوئلا ایمپریوم هستند و به عبارتی از یک موجود واحد شکل گرفته‌اند؛ حال چگونه می‌‌شود که حاصل ازدواج دو موجود یعنی راداگون و ماریکا باشند؟ این موضوع در حال حاضر یکی از ابهامات اصلی کامیونیتی الدن رینگ محسوب می‌شود، اما پاسخی وجود دارد. در پایتخت، یعنی لیندل مسجمه‌ای از راداگون وجود دارد که اگر جادوی Laws of Regression را جلوی آن اجرا کنید، مجسمه راداگون به ماریکا تغییر شکل می‌دهد و متن جلوی آن نیز به «راداگون همان ماریکا است» تغییر پیدا می‌کند. به نظر می‌رسد که در اعمال پیش‌زمینه‌های روایی، بازی قصد دارد به ما بگوید که یا ماریکا دچار اختلال شخصیتی است و در حقیقت راداگون روی دیگر این کاراکتر را تشکیل می‌دهد یا این که این دو جدا بوده‌اند اما در اثر اتفاقی (شاید شکستگی الدن رینگ) یکی شده‌اند. دومی منطقی‌تر به نظر می‌رسد، چرا که راداگون در قالبی جداگانه با رنلا ازدواج کرده بود.

رانی نیز دمیگاد پر رمز و رازی است. با وجود این که در شجره‌نامه، او از راداگون و رنلا به دنیا آمده، اما ایمپریوم است. حدس و گمان‌ها بر این محور هستند که رنالا مادرخواندۀ او است. در هر صورت، او حتی با ایمپریوم بودن خود مشکل داشت و همین موضوع باعث متلاشی شدن الدن رینگ شد.

چارت درختی ارتباط خویشاوندی باس‌ها:

روی تصویر کلیک کنید تا در سایز اصلی به نمایش در آید

فروپاشی الدن رینگ

رانی از ماهیت ایمپریوم خود تنفر داشت؛ در تمام عمر خود با ماریکا مبارزه کرد و در نهایت دسیسه‌ای چید. رانی توانست نشان مرگ را از سایۀ ماریکا یعنی ملیکث برباید. با قدرت نشان مرگ، رانی توانست خنجر‌هایی بسازد که توانایی نابودی دمیگادها را داشتند. در شبی به نام «شب خنجرهای سیاه» (Night of the Black Knives)، فرقه‌ای از قاتلان با نام «قاتلان خنجر سیاه» (Black Knife Assassins)، گادوین، اولین دمیگاد، را به قتل رساندند. وقتی گادوین کشته شد، یک نشان روی بدن وی نقش بست که در بازی با نام Cursemark of Death شناخته می‌شود. این نماد روی بدن گادوین می‌بایست یک دایرۀ کامل باشد، اما تنها یک نیم‌دایره روی بدن وی دیده می‌شود. دلیل آن است که دو دمیگاد همزمان کشته شده‌اند و نماد را به دو نیم‌دایرۀ جدا از همه تقسیم کرده‌اند. دومین دمیگاد رانی است. به دنبال این اتفاقات، بدن رانی از بین رفت (به همین خاطر در بازی شبیه به یک عروسک چوبی است) و روحش باقی ماند و در سمت مقابل بدن گادوین پایدار ماند و روحش نابود شد (اشاره به تریلر داستانی).

نکته: بر اساس توضیحات زرۀ قاتلان خنجر سیاه، آن‌ها همگی مؤنث و از خون ماریکا بودند. این موضوع به یک رگ انسانی ماریکا نیز اشاره دارد.

گادوین لقب «شاهزادۀ مرگ» (Prince of Death) را دریافت کرد. خط داستانی کاراکتر فیا (Fia) که شما را در آغوش می‌کشد، مستقیماً با گادوین در ارتباط است. فیا یکی از پیروان گادوین به حساب می‌آید و قصد دارد گادوین را احیاء کند.

Fall of Godwyn the Golden

پس از پراکنده شدن خبر مرگ گادوین، ماریکا بسیار غضبناک شد و تا مرز از دست دادن سلامت روان خود پیش رفت و به دنبال این اتفاق، الدن رینگ را متلاشی کرد. در انتهای بازی متوجه می‌شوید که راداگون با پتک خود قصد بازیابی الدن رینگ را دارد. بیش از پیش به نظر می‌رسد که راداگون و ماریکا دو موجود مجزا بوده‌اند و بعدها یکی شده‌اند. وجه ماریکا قصد دارد الدن رینگ را نابود کند و وجه راداگون تلاش بر بازسازی آن دارد. روابط میان راداگون و ماریکا چندان واضح و آشکار نیست.

به دنبال متلاشی شدن الدن رینگ، قطعات آن در سرتاسر سرزمین میانه پراکنده شدند و هر کدام از فرزندان ماریکا، قطعه‌‌ای (Shard) را از آن خود کردند. مشکل آن جا بود که هیچکدام نتوانستند بر دیگری غلبه کنند. Golden Order هم دیگر وجود نداشت و تحول قوانین فضا و زمان در سرزمین میانه شرایط را وخیم کرده بود. بنابراین، دمیگادها تصمیم گرفتند تا تنها از سرزمین خود دفاع کنند و هیچگاه قطعات الدن رینگ در کنار یکدیگر قرار نگرفتند. اینجا شما وارد مهلکه می‌شوید، یک تارنیشد.

تارنیشد

Tarnished

در طول قرن‌ها، سرزمین میانه میزبانی عصر اژدهایان، ستارگان و دوره‌های متعدد دیگری را برعهده داشت و آخرین آن‌ها «عصر اِرد‌تری»، درخت سترگ طلایی، بود. قدرت زرین این درخت طلایی از طریق برگ‌های آن به ساکنین سرزمین میانه برکت و نعمت‌های فراوانی را اهدا می‌کرد، اما به علتی نامشخص، با گرفتن نور طلایی از چشمان عده‌ای، ناگهان آن‌ها را از این نعمت محروم می‌کرد. افراد تبعید شده و محروم از نعمت اِرد‌تری، تارنیشد نامیده می‌شوند که البته بسیاری از آن‌ها مثل شما به سرزمین میانه بازگشته‌اند و سرگردان هستند.

اما وقتی الدن رینگ متلاشی شد و دیگر نظم و برکت در سرزمین میانه معنایی نداشت؛ Greater Will تصمیم گرفت دوباره قدرت و نعمت خود را به بسیاری از تارنیشدها بدهد. به مانند عناوین قبلی فرام سافتور، اینجا هم علت و پیش‌زمینه‌ای برای بازیابی مجدد پس از مرگ وجود دارد و این بار اِرد‌تری و Greater Will نامیرا شدن را به شما هدیه داده‌اند تا بتوانید تمامی قطعات الدن رینگ را از باس‌ها پس بگیرید و با جمع‌آوری آن‌ها، الدن لورد شوید. در حقیقت، «ارادۀ برتر» می‌خواهد بر صدر قدرت باقی بماند و تنها شانس خود را در تبعید‌شدگان یا تارنیشدها می‌بیند.

نکته: دقت داشته باشید که تارنیشدها به دنبال مقام فرمانروایی نیستند و نمی‌توانند حاکم باشند، بلکه هدف این است که به همسری ماریکا در آیند و لقب الدن لورد را از آن خود کنند. الدن لورد فرمانروای سرزمین میانه نیست.

مشخصاً در انتهای بازی چنین اتفاقی رخ نمی‌دهد، چرا که برای ورود به اِردتری مجبور می‌شوید «گناهی کبیره» (Cardinal Sin) انجام دهید و درخت طلایی را آتش بزنید.

از همان ابتدای بازی با «ملینا» (Melina) آشنا خواهید شد. ملینا در مقاطع ابتدایی بازی به شما می‌گوید که هر تارنیشد باید یک دوشیزه (Maiden) داشته باشد، اما شما از این مهم بی‌بهره هستید و به همین خاطر حاضر می‌شود این نقش را بپذیرد، سپس ملینا شما را به محلی منزوی از جهان بازی به نام Roundtable Hold انتقال می‌دهد. در حقیقت، این مکان سرپناهی برای تارنیشدهای بازی محسوب می‌شود. در اواسط ماجراجویی، ملینا اعتراف می‌کند که ماهیت وی به گونه‌ای نیست که بتواند مسئولیت یک Maiden را بپذیرد و نیرنگی در کار وی بوده است. او عذرخواهی کرده و از شما درخواست می‌کند تا وی را به پای اِردتری ببرید.

دمیگادها

برای ادامه شرح داستان، تصمیم بر آن گرفتم که به ترتیب رویارویی با دمیگادها یا همان باس‌های اصلی روایت را برای شما شرح دهم. بنابراین در این قسمت هم داستان پیش می‌ورد و هم از طرفی جزئیات مربوط به هر دمیگاد را متوجه خواهید شد.

Morgott و Mohg

Mohg and Morgott

در مورد فرزندان گادفری اختلافات زیادی وجود دارد، عده‌ای باور دارند که گادریک و گادوین دو فرزند او هستند و از مورگات و موگ به عنوان نسل طلایی (نوادگان) وی نام برده می‌شود. دستۀ دوم دقیقاً تفکری معکوس دارند؛ آن‌ها این باور را دارند که مورگات و موگ مستقیماً در کنار گادوین فرزندان دوقلوی گادفری‌ هستند و گادریک از نوادگان دور به حساب می‌آید. ما در این تحلیل با طرز فکر دوم موافق هستیم (همان‌طور که در چارت خانوادگی نیز آمده است)، چرا که به نظر می‌رسد گادریک از قبیل دمیگادهای ضعیفی است که با اتصال اعضای بدن رعیت‌ها خود را قدرتمند می‌کنند. دمیگادی دقیقاً مشابه با گادریک در اواسط بازی وجود دارد با نام گادِفروی (Godefroy) که این نظریه را تایید می‌کند. بنابراین اگرچه خون گادفری در رگ‌های گادریک جریان دارد، اما مستقیماً فرزند او نیست.

به روایت بازگردیم. برای به دست آوردن اولین قطعه از الدن رینگ، گادریک را باید از بین ببرید، اما در مسیر رسیدن به وی، باسی با نام «مارگیت» شما را به چالش خواهد کشید. مارگیت در حقیقت همان مورگات است، اما خود را با نامی متفاوت معرفی می‌کند. اینجا فرصت خوبی است که بیشتر فرزند دوقلوی گادفری را معرفی کنیم.

مورگات و موگ با یک نفرین به دنیا آمدند و به همین خاطر شاخ‌های آن‌ها را از بدنشان جدا نکردند. به واسطۀ این نفرین، مورگات و موگ محکوم شدند به این که تا ابد در غل و زنجیر باشند. مورگات تصمیم گرفت نفرت خود از Golden Order را کنار بگذارد و از اِردتری محافظت کند. موگ اما، به پیروی اصلی یک قدرت خارجی با نام Formless Mother بدل گشت. Fromless Mother یک قدرت خارجی دیگر همانند Greater Will است.

چندین قدرت برتر خارج از پدیده‌های سرزمین میانه وجود دارد، اما بازی تنها دو God را معرفی می‌کند:

1- Greater Will: این قدرت برتر نه صرفاً خیر است و نه شر، بلکه به دنبال نظم و قانون می‌رود. نعمت‌های خود را به ساکنان اهدا می‌کرد، اما اگر جنگجویی دیگر در مسیر مناسب حرکت نمی‌کرد، از نعمت‌ها محروم می‌شد.

2- Formless Mother: این قدرت برتر شر مطلق است و نیت‌های شومی را در سر دارد.

موگ، میکوئلا، خواهر مالنیا و فرزند راداگون و ماریکا، را دزدید تا با بهره‌گیری از Formless Mother، میکوئلا را فرمانروای جدید سرزمین میانه کرده و عصر جدیدی (احتمالاً با نام عصر خون) را آغاز کند. حالا شاید بپرسید که چرا موگ میکوئلا را برای فرمانروایی انتخاب کرد. همان‌طور که ذکر شد، میکوئلا یکی از چند ایمپریوم محدود است و یکی از سه شرط حکم‌فرمایی این است که وی باید ایمپریوم باشد.

سوال دیگری که پیش می‌آید، این است که چرا Formless Mother موگ را به عنوان دست راست خود انتخاب کرد. دلیل آن است که این قدرت شوم به دنبال خون نفرین شده است و همان‌طور که بالاتر اشاره کردیم، موگ و مورگات دوقلو‌های نفرین شده هستند.

Godrick

Elden Ring
Godrick the Grafted

گادریک حقیر‌‌ترین و ضعیف‌ترین دمیگاد به شمار می‌رود و NPCها در سرتاسر سرزمین میانه، به این موضوع اعتراف می‌کنند. در حقیقت، کاراکتری را پیدا نخواهید کرد که از حقارت و پستی او صحبت نکند. همان‌طور که متذکر شدم، گادریک احتمالاً از نسل گادوین است و یا به عبارتی از نوادگان گادفری محسوب می‌شود. ضعف او در مقابل براداران و عموزاده‌هایش باعث شد تا به گرفت (Graft) روی بیاورد و البته با توجه به توضیحاتی که از آیتم‌ها می‌خوانید، پدر و برخی از پیشینیانش نیز از این عمل شنیع بهره می‌بردند. گرَفت در حقیقت عمل اتصال اعضای بدن موجودات زنده به خود است که باعث می‌شود قدرت آن‌ها انتقال پیدا کند.

در زمان فروپاشی الدن رینگ، گادریک از ترس، خود را با لباسی زنان در میان کاروان زن‌ها و کودکان پنهان کرد تا بتواند از پایتخت فرار کند. سپس در میانۀ راه خود را از ژنرال رادان مخفی کرد. مدتی بعد نیز به مالنیا توهین کرد و سپس در مبارزه تن به تن، از او شکست خورد. به دنبال این اتفاق، گادریک مجبور شد چکمه‌های مالنیا را لیس بزند تا وی را ببخشد.

Rennala

Rennala, Queen of the Full Moon

پس از گادریک، به قلمروی ملکه رنالا تحت عنوان Liurnia of the Lakes می‌رسیم. خانوادۀ اشرافی Carian برای قرن‌ها این قلمرو را تحت تسلط داشتند، اما با فرا رسیدن عصر اِردتری، قدرت آن‌ها فروکش کرد و دیگر به شکوه قبل نبود. رنالا، ملکۀ لیورنیا، با جادوی ماه و قدرت عجیب خود در جادو، اطرافیان خود را افسون کرده و نبردهای متعددی را پیروز شده بود. از طرفی، با فروپاشی الدن رینگ، بسیاری از افراد دوباره به آکادمیِ جادو ایمان آوردند و تا حدودی خانوادۀ سلطنتی Carian قدرت خود را بازیابی کرد. با این وجود، به واسطۀ این که راداگون او را ترک کرد، رنالا افسرده و تنها به کالبدی از خود قدیمی‌اش بدل گشت. به دنبال این قضایا، اعضای بالاردۀ آکادمی جادو قیام و رنالا را در کتابخانۀ اصلی حبس کردند. در فاز اول مبارزه با این باس شاهد یک Egg در دستان او هستیم که آخرین هدیۀ راداگون به وی است که ارتباطی احساسی با آن دارد. نکته مهم دیگر این است که دانش‌آموزان دختر دیگری که در کنار وی هستند، هیچکدام پا ندارند. در قسمت توضیحات یکی از آیتم‌های مربوط به رنالا متوجه می‌شوید که فرزندان او همگی ناقص و نارس بودند؛ شاید یکی از علت‌های راداگون برای ترک وی، همین موضوع باشد.

در فاز دوم باس فایت اما، خبری از خود رنالا نیست، بلکه کلون او با شما مبارزه می‌کند. در انتها هم شما رنالا را نابود نمی‌کنید، بلکه به عنوان یک NPC، می‌توانید Stats یا ظاهر خود را تغییر دهید. نکتۀ قابل توجه این است که خود رنالا این کلون را نمی‌سازد، بلکه دخترخوانده‌اش، رانی، مسئول ساخته شدن آن به حساب می‌آید. شما قبل از ورود به فاز دوم صدای رانی را می‌شنوید که می‌گوید مادرش را دست کم نگیرید، او فقط در حال حاضر دغدغۀ درگیری ندارد. به همین خاطر، در فاز اول که با خود حقیقی‌اش می‌جنگید، رنالا چندان تهاجمی عمل نمی‌کند. از سوی دیگر، در فاز دوم مبارزه رنالا دشمنان مختلفی را احضار می‌کند که تخصص رانی است. تم کلی حول کاراکتر رنالا را می‌توان تولد، بارداری و بازیابی دانست.

پایان قسمت اول

author-avatar

About واران گیم

واران گیم محلیست برای انتقال اخبار بازی ها و ارائه خدمات به کاربران فارسی زبان جهان

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *