در تاریخ بازیهای ویدیویی، شاهد بازیهای مورد انتظار بسیاری بودهایم که ضعیفتر از توقع همگان ظاهر شدند. در این مقاله به بررسی این آثار پرداختهایم.
در صنعت بازی، پدیدهای وجود دارد به نام «Overhyped Games». اصولاً Overhyped به بازیهایی گفته میشود که قبل از انتشار، انتظارات همه از آنها بسیار بالا است. این انتظارات میتوانند به خاطر تبلیغات گسترده، اعتبار شرکت سازنده یا موفقیت نسخههای قبلی باشند. وقتی انتظارات از یک عنوان تا این حد بالا میرود، طبیعتاً خطاهای احتمالی در روند عرضهی بازی نیز زیر ذرهبین قرار گرفته و بزرگتر به نظر میرسند.
در طول تاریخ، شاهد بازیهای Overhyped زیادی بودهایم که ضعیفتر از تبلیغات خود ظاهر شدهاند. در برخی موارد، این بازیها با اینکه در حد انتظارات ظاهر نشدهاند، اما همچنان میتوان از آنها به عنوان بازیهای خوب و خوشساخت یاد کرد. اما در برخی موارد دیگر، این عناوین آنقدر ضعیف ظاهر شدهاند که حتی خود سازندگان از عرضهی آنها پشیمان شده و به شکلی رسمی از هواداران عذرخواهی کردهاند. مطمئنم این پدیده برای شما نیز بسیار ملموس است!
بدون اتلاف وقت به سراغ سری دوم عناوین ناامیدکنندهای برویم که بسیار موردانتظار بودهاند:
Metal Gear Survive
بدون شک Metal Gear یکی از ماندگارترین فرنچایزهای صنعت بازیهای ویدیویی محسوب میشود. در واقع این متال گیر بود که باعث شد هیدئو کوجیما به افسانهی بازیسازی تبدیل شود و همه از او با القابی مانند «استاد»، «جادوگر» و «نابغه» یاد کنند.
پس از جدایی کوجیما از کونامی، این شرکت تلاش کرد تا بار دیگر بدون حضور او سری متال گیر را احیا کند. از آنجایی که متال گیر، عنوانی داستانمحور و عمیق است، طبیعتاً هر کسی نمیتواند جای کوجیما را پر و مانند او این سری را کارگردانی کند. البته سازندگان Metal Gear Survive خیلی تلاش کردند تا با عوض کردن حال و هوای بازی و سوق دادن آن به سمت یک بازی اکشن زامبی محور، کاری متفاوت ارائه دهند و از مقایسههایی که در انتظارشان بود شانه خالی کنند، اما نهایتاً اتفاقی که نباید میافتاد، افتاد.
Metal Gear Survive نه تنها در حد و اندازهی یک عنوان جدید از سری متال گیر ظاهر نشد، که در کل نیز بازی استانداردی نبود. امتیاز متای بازی 60 شد و منتقدین زیادی با نمرات زیر 5، آن را زیر بار نقدهای سنگین خود له کردند. طرفداران قدیمی سری نیز تا جایی که میتوانستند به بازی بد و بیراه گفتند و کونامی را به خاطر این بازی ضعیف مورد بازخواست قرار دادند. فروش این عنوان بسیار کمتر از چیزی شد که کونامی فکرش را میکرد و این شرکت بار دیگر ثابت کرد که دیگر آن کمپانی سابق نیست که با بازیهایش، میلیونها گیمر را در سرتاسر دنیا به وجد میآورند.
Quantum Break
شاید بتوان گفت که یکی از هایپترین بازیهای تاریخ، Quantum Break بود. زمانی که این بازی معرفی شد، کامیونیتیهای مربوط به بازی منفجر شدند و همهجا سخن از آن بود. Quantum Break قرار بود جدیدترین عنوان شرکت Remedy Entertainment باشد که آقای سم لیک کارگردانی آن را بر عهده داشت. بازی در ابتدا به شکل انحصاری برای کنسول Xbox One عرضه شد و همین موضوع باعث میشد طرفداران دوآتشهی مایکروسافت خیلی روی این بازی حساب باز کنند. البته بعدها این عنوان برای رایانههای شخصی نیز منتشر شد که نتیجهی کار نیز چندان ایدهآل نبود.
Quantum Break علیرغم ایدههای نوآورانه و جذاب، فرسنگها با شاهکاری که همه انتظارش را داشتند فاصله داشت. گیمپلی بازی اصلاحاتی جدی را میطلبید و داستان آن نیز پر از حفرههای عمیق و مشکلات روایی بود. البته اگر بخواهیم صادقانه به قضیه نگاه کنیم، این عنوان در کنار مشکلاتی که داشت، تا حد زیادی قربانی انتظارات غیرمعقولی شد که قبل از عرضهی بازی پیرامون آن وجود داشت. چون نتیجهی نهایی روی کنسول Xbox One آنقدرها هم فاجعه نبود و میشد از آن لذت برد.
به هر حال متای 66 بر روی پلتفرم PC و نقدهای منفی متعددی که این عنوان دریافت کرد، نشاندهندهی این است که Quantum Break آن چیزی نشد که انتظار میرفت.
Aliens: Colonial Marines
یکی از موردانتظارترین بازیهای سال 2013 عنوان Aliens: Colonial Marines بود که به یک فاجعهی تمام عیار تبدیل شد. رویهمرفته، سری Aliens از محبوبیت خاصی در بین مردم جهان برخوردار بوده و این موضوع تا حد زیادی بهخاطر فیلمها و کتابهایی است که با این نام به نگارش در آمدهاند. همین موضوع باعث شد تا در هنگام معرفی Colonial Marines توسط سگا، طرفداران این مجموعه به وجد آیند و در انتظار این عنوان بنشینند.
متاسفانه این عنوان هیچ شباهتی به یک عنوان «موردانتظار» نداشت و بازی بسیار ضعیفی از آب درآمد. متای بازی 45 شد و بازی به جز یکی دو مورد، هیچ نقد مثبتی دریافت نکرد. طرفداران سری به خاطر پیشخرید این محصول، بسیار عصبانی و ناراحت بودند و نام شرکت خوشآوازهی سگا خدشه دار شده بود.
Colonial Marines از نظر گرافیکی با استانداردهای روز فاصلهی زیادی داشت. علاوه بر آن، هوش مصنوعی ضعیف دشمنان، تعادل قدرت در بازی را کاملاً به هم زده بود. مشکلات فنی نیز در جایجایِ بازی غوغا میکردند. البته با همهی این اوصاف، بازی فروش خوبی داشت و عنوان سود دهی برای سازندگان محسوب میشد. اما هیچ کس نمیتواند ادعا کند که Colonial Marines در حد انتظارات ظاهر شد!
Star Wars: Battlefront II
هرجا که سخن از ناامید کردن گیمرها باشد، نام EA میدرخشد! در سال 2017، همه منتظر جدیدترین عنوان Star Wars بودند که استودیوی DICE سازنده و الکترونیک آرتس (EA) ناشر آن بود. بازی از بسیاری جهات خوب عمل کرد و در کل عنوان بدی نبود، ولی یک مشکل بسیار بزرگ داشت که باعث شد کمپانی EA نزد گیمرها منفورتر از گذشته شود و Battlefront II را به یکی از ناامیدکنندهترین بازیهای تاریخ تبدیل کند.
از آنجایی که نام شرکت EA با پولپرستی گره خورده، احتمالاً میتوانید حدس بزنید بزرگترین مشکل Battlefront II نیز به همین موضوع برمیگردد. پرداختهای درونبرنامهای ناعادلانه و لوت باکسهایی که در صورت پرداخت پول واقعی آیتمهای بهتری به شما میدادند، امان گیمرها را در این بازی بریده بود. Battlefront II یکی از بارزترین مثالهای سیاست Pay to Win بود که طبق آن هر کسی پول بیشتری خرج میکرد، دست بالا را داشت.
اعتراضها به قدری بالا گرفت که پاسخ EA برای توجیه این موضوع در سایت Reddit، بیشترین میزان دیسلایک در تاریخ این وبسایت را به دنبال داشت. سرانجام EA مجبور شد از سیاستهای طمعکارانهی خود عقبنشینی کند و پرداختهای درونبرنامهای را حذف کند، اما دیگر دیر شده بود و اکثر گیمرها دید خوبی نسبت به Battlefront II نداشتند. البته بازی اشکالات فنی دیگری نیز داشت که دست به دست هم دادند تا Battlefront II با سر به زمین بخورد.
Resident Evil 6
به عنوان یک طرفدار پروپاقرص سری Resident Evil، واقعاً دوست نداشتم نام سری محبوبم را در این لیست بیاورم، اما میدانم که خیل عظیمی از گیمرها از این عنوان ناراضی بودند، تا جایی که از آن به عنوان ضعیفترین نسخهی اصلی این سری یاد میکنند. البته این جایگاه میتوانست به Operation Raccoon City نیز تعلق پیدا کند، اما قطعاً هایپی که پیرامون نسخهی ششم بازی وجود داشت قابل مقایسه با آن بازی نیست.
Resident Evil 6 قرار بود با استفاده از تمام کاراکترهای محبوب این سری، اثری متفاوت و خفن باشد. البته واقعاً هم متفاوت بود، اما این تفاوت به مذاق خیلی از طرفداران قدیمی این عنوان خوش نیامد و این عنوان بلافاصله پس از عرضه، با سیلی از نقدهای منفی مواجه شد. امتیازات پایین این بازی و نارضایتی گستردهی طرفداران باعث شد تا کپکام در نسخهی هفتم سری، تغییراتی بنیادی اعمال کرده و آن را احیا کند.
اصلیترین مشکل Resident Evil 6 این بود که دیگر هیچ نشانی از ترس و وحشت در آن دیده نمیشد و با یک عنوان سرتاسر اکشن طرف بودیم. شما در هر سه خط داستانی، یک یا چند همراه داشتید که در تمام صحنههای بازی در کنار شما بودند و همین موضوع از میزان ترس بازی تا حد زیادی میکاست. تنها بخش از Resident Evil 6 که به عناوین کلاسیک این سری شباهت دارد، کمپین Ada Wong بوده که اولاً بسیار کوتاه است، دوماً برای دسترسی به آن باید سه کمپین دیگر بازی را به اتمام برسانید.
Resident Evil 6 از آن عناوینی است که اگر با نام دیگری به جز این نام منتشر میشد، احتمالاً نقدهای بسیار مثبتتری دریافت میکرد. اما بالاخره Resident Evil است و انتظارات بالای طرفدارانش!
Duke Nukem Forever
Duke Nukem جزو عناوین جریانساز به شمار میرود. نسخههای اولیۀ این بازی در زمان خود جزو متفاوتترین و لذتبخشترین بازیها بودند و کاراکتر Duke Nukem هنوز هم در زمرهی محبوبترین کاراکترهای تاریخ بازیهای ویدیویی قرار میگیرد. اما Duke Nukem Forever یک فاجعهی تمامعیار بود!
جالب است بدانید که این بازی ابتدا قرار بود در اواخر دههی 90 میلادی منتشر شود، اما تاخیر خورد و سازندگان، سالهای ابتدایی دهه 2000 را برای عرضهی بازی انتخاب کردند. اما این پایان ماجرا نبود و Duke Nukem Forever چندین بار دیگر به بهانههای مختلف دچار تاخیر در عرضه شد و نهایتاً پس از 15 سال انتظار بیوقفۀ طرفداران، در سال 2011 منتشر شد.
Duke Nukem Forever به معنای واقعی کلمه افتضاح بود. بازی نه از نظر فنی، نه از نظر گرافیکی، نه از نظر روایی و نه در هیچ بُعد دیگری حرفی برای گفتن نداشت. شوخیهای Duke Nukem بسیار لوس و بیمزه شده بودند و گیمپلی بازی اذیتکننده و خجالتآور بود. طرفداران بازی حسابی ناامید شده بودند و مجبور بودند شکست مفتضحانهی سری موردعلاقهشان را بپذیرند.
بله، 15 سال انتظار برای افتضاحی مانند Duke Nukem Forever واقعاً یکی از تراژیکترین اتفاقات صنعت بازی تا به امروز به شمار میرود!
Cyberpunk 2077
و نهایتاً میرسیم به گل سرسبد این لیست که بدون شک همهی شما انتظار دیدن آن را داشتید! سایبرپانک هر آنچیزی که یک بازی برای تبدیل شدن به شاهکار نیاز دارد را داشت. سازندهی بازی، همان شرکتی بود که چند سال قبل، The Witcher 3 را به دنیا هدیه داده بود که یکی از بهترین بازیهای تاریخ به شمار میرود. از نظر بودجه نیز دست سازندگان کاملاً باز بود. آنها حتی کیانو ریوز محبوب را هم به بازی آوردند تا هایپ پیرامون آن به آسمانها برسد! بازی چندین بار تاخیر خورد تا سازندگان یک اثر بینقص به بازار ارائه کنند، اما نهایتاً شاهد یکی از ناتمامترین محصولات تاریخ گیمینگ بودیم.
چند روز قبل از عرضه، منتقدین اعلام کردند که سازندهی بازی، CD Projekt RED، فقط اجازهی نقد نسخهی PC را به آنها داده است. از همان روز مشخص شد که یک جای کار میلنگد و رفتار سازندهها عادی نیست. سرانجام نسخههای کنسولی بازی نیز به بازار آمدند و مشخص شد که چرا سازندگان قبل از عرضه چنین سیاستی اتخاذ کرده بودند.
Cyberpunk 2077 روی کنسولهای نسل هشتم تقریباً غیرقابل بازی بود. از دید فنی افتضاحی کامل به بار آمد و اگر بازی چند دقیقهای به شما لطف کرده و کرش نمیکرد، باگهای بیشمار امانتان را میبُریدند. البته نسخه پلی استیشن 5 و ایکس باکس سری ایکس/اس هم دستکمی از ورژن نسل هشتمی بازی نداشته و حتی صدای صبورترین گیمرها را نیز درآورده بودند. حتی روی پلتفرم PC هم شاهد مشکلات عدیدهای از جمله افت فریم در صحنههای شلوغ و باگهای جدی بودیم.
سونی در اقدامی کمسابقه، Cyberpunk 2077 را از فروشگاه خود حذف کرد تا باگهای بازی تا حد معقولی رفع شوند و سپس آن را بازگرداند. CD Projekt RED به طور رسمی از خریداران عذرخواهی کرد و به آنها قول داد که طی آپدیتهای پیدرپی، اکثر مشکلات بازی را حل خواهد کرد. عرضهی این آپدیتها هنوز هم ادامه دارد!
Cyberpunk 2077 یک آبروریزی تمامعیار برای سازندگان و یک ناامیدی بزرگ برای تمام گیمرها بود. عنوانی که قرار بود در لیست بهترین بازیهای تاریخ قرار بگیرد، حالا در لیست ناامیدکنندهترین بازیهای تاریخ جای گرفته است!
قسمت دوم این مقاله را نیز در همینجا به پایان میبریم. نظر شما چیست؟ چه بازیهای بزرگ دیگری بودند که باعث ناامیدی شما شدهاند؟ در بخش نظرات منتظر شما هستم.