با سلام خدمت شما واران گیمییهای عزیز و گل. امیدوارم تنتون سلامت، لبتون خندون و پلتفرمتون پر از بازی باشه! یه پنجشنبه دیگه رسید و با یه قسمت دیگه از دل نوشتههای یک گیمر خسته همراه شما عزیزان هستیم!
ایام ایام امتحاناته و خیلی از شما عزیزان درگیر سینوس و جلگه و جناس و زیست و این چیزا هستین. امیدوارم امتحانات رو به خوبی پشت سر بذارین.
اما از امتحانات که بگذریم، میرسیم به اصل کار. مقاله امروز!
آقا لطفا فیلم سینمایی نسازین!
ببینین یه زمانی بود ما نه گرافیک میفهمیدم چیه، نه گیمپلی، نه المان نقشآفرینی و نه نمیدونم پیچش داستانی و این چیزا رو بلد بودیم. مینشستیم پای پیسی قدیمی خودمون یا PS2 یه بازی میکردیم و لذتشو میبردیم.
الان خیلی دنیای گیم فرق کرده و رسما یه صنعت شده. چیز بدی نیست. چون باعث شده پول بیشتری توی این صنعت تزریق بشه و کلا دنیای گیم از همه لحاظ پیشرفت کنه. اما مشکل از اون جایی شروع شد که با پیشرفت فوقالعاده تکنولوژیایی مثل انیمیشنهای صورت و قوی شدن انجینای گرافیکی، یه سری از سازندهها به شدت رو آوردن به سینمایی کردن بازیا. تا اینجا هم به خودی خود بد نیست انصافا. اما مشکل اصلی اون جا شروع میشه که یه سری از این دوستان سازنده، گیم رو با فیلم و سریال اشتباه گرفتن و رسما فیلم سینمایی میسازن. وسطش هم گیمر چهار تا چپ و راست میکنه شخصیت رو که آره این بازیه نه فیلم! (بله آقای کوجیما، با خود شمام!)
یه مثال خوبش میشه دث سترندیگ. یه بازی صد در صد سینمایی. یعنی برای یه فست تراول کوچیک هم ما باید کات سین میدیدیم. کل بازی هم گیم پلی خاصی نداشت و یه سری نبردای کوچیک رو بذاریم کنار، رسما شبیه ساز پیاده روی بود. الان دوستان طرفدار کوجیما در کامنتا مینویسن: هر کسی نمیتونه این بازی رو درک کنه. اگه کسی معنی و عمق این بازی رو درک نکنه به بزرگیش پی نمیبره! که در جواب این دسته دوستان باید بگم: ببینین عزیزان، بازی مثل دث سترندیگ از لحاظ داستانی واقعا متفاوت و جذاب بود. رسما یه سری از کات سینای بازی از خیلی فیلمای امروزی تصویربرداری و کارگردانی بهتری داشتن. اما مسأله اینه، چرا کوجیما یه گیم پلی درست و حسابی تو بازی نذاشت؟ چه مشکلی پیش میومد؟
چرا ۶۰ ساعت وقت بذاریم دث سترندیگ رو تموم کنیم؟ توی این ۶۰ ساعت میشه سی تا فیلم درست و حسابی دید.
کلا بذارین خیالتون رو راحت کنم. اگه داشتین بازی میکردین و برای یه مدت طولانی، مثلا ربع ساعت یا بیست دقیقه فقط کنترلر رو گرفتین دستتون و کوچیکترین فعالیتی ندارین، اون بازی فیلم سینماییه. نه بازی ویدئویی.
البته اینو بگم، من طرفدار درجه یک گیمپلی سینمایی هستم. دقت کنین، گیمپلی و مبارزات سینمایی نه بازی سینمایی که مثل فیلمه! فرقش چیه؟
مبارزات و گیمپلی سینمایی میشه یه چیزی مثل God of War 2018. محشر، لذتبخش و جذاب. مبارزات بازی کاملا سرگرم کننده بودن و در کنارش حرکات کریتوس، انیمیشنها، زاویه دوربین، نوع حملات و کلا همه چیز بازی دست به دست هم داده بود تا یه تجربهی سینمایی از مبارزات بگیریم. ولی این موضوع اصلا به گیمپلی ضربه نزده بود. مبارزات کاملا عمیق، چند لایه و جذاب بودن و بازی گیمپلی رو فدای سینمایی کردن بازی نکرده بود. کات سینای بازی هم اونقدر طولانی نبودن و بعد دو سه دقیقه تموم میشدن. این میشه یه نمونه عالی از گیمپلی سینماتیک.
یه نمونه فوقالعاده دیگش میشه The Last of Us Part Two که به نظرم سینماییترین و واقعیترین گیمپلی توی تاریخ بازیای ویدیویی رو داره. هوش مصنوعی، حرکات شخصیتها، انیمیشنها و همه چیز فوقالعاده واقعی و سینمایی هستن. اما گیمپلی بازی ذرهای لطمه ندیده از سینمایی شدن بازی.
پس فهمیدیم استفاده از المانهای سینمایی و واقعگرایانه اصلا و ابدا چیز بدی نیست. اما مشکل اون جایی شروع میشه که سازنده کلا فراموش میکنه داره بازی میسازه و رسما میاد یه فیلم انیمیشنی تحویل میده!
یعنی میشه گفت بعضی بازیا رو انگار سازندهها فقط برای کات سین و سکانسهای سینمایی میسازن، وسطش هم چندتا سکانس گیمپلی میذارن تا اون کسی که ۶۰ دلار پول داده امواتشون رو مورد عنایت قرار نده!
البته بگم بعضی از موارد هم بینابین هستن. مثلا Uncharted 4. بازی Uncharted 4 یکی از سینماییترین و خوشساختترین بازیای نسل هشت بود. یه ماجراجویی فوقالعاده. اما اگه بخوایم منطقی نگاه کنیم ریتم بازی توی دو سوم اول بعضی جاها کاملا کند میشد و کاملا یادمه توی چپترهای میانی بازی، عملا پنج شیش چپتر هیچ درگیری یا سکانس اکشن یا هیچ چیز خاصی نداشتیم و فقط معما و حرف و کات سین! که به نظر من نقطه ضعف بود و اکه با یک سوم هیجانانگیز و جذاب بازی مقایسه کنیم کاملا تفاوت مشهوده! هر چند نوشتن همین جمله احتمالا کافیه تا برخی از دوستان به حمایت از Uncharted 4 توی کامنتا از من پذیرایی کنن!
یه مشکل دیگه که با بازیای سینمایی دارم (با گیمپلی سینمایی اشتباه نگیرین عزیزان), اینه که کلا ساخت آثار سینمایی و بلاک باستری هم خیلی هزینه زیادی رو به سازنده تحمیل میکنن، هم باعث میشن محتوای بازی کمتر بشه. اگه دقت کنین بازیای سینمایی اکثرا خیلی کوتاهن. دلیلش هم مشخصه، بعضا یه سکانس سینمایی به اندازه ده میلیون دلار ممکنه هزینه و وقت صرفش شده باشه! اگه توجه کنین بازیایی که بیشترین محتوا رو ارائه میدن، از قبیل بازیای نقشآفرینی مثل ویچر و سکایریم، جنبه سینمایی کمی دارن و این باعث شده صدها ساعت محتوای ناب تولید بشه. اگه به بازیای ژاپنی و شرقی در کل نگاه کنین، اکثرا طولانی هستن و حداقل چهل پنجاه ساعت محتوا دارن. دلیلش اینه وقت و بودجه خاصی صرف سینماتیک و این چیزا نمیکنن و به هسته اصلی یه بازی ویدیویی یعنی گیمپلی میپردازن.
البته باید بگم اینجا که حس میکنم ژاپنیا یه سریاشون از اون طرف بوم افتادن و دیگه خیلی غذا رو بینمک میکنن و حتی به اندازه سر سوزنی روی جنبه سینماتیک کار نمیکنن که به نظرم این حد تفریط هم اشتباهه و نکنه منفی به شمار میاد. کلید موفقیت توی تعادله. چیزی که بعضی استودیوها مثل Arkane و Naughty Dog فوقالعاده انجامش میدن.
این وسط یه مثال دیگه هم یادم اومد. Hellblade. هلبلید رو حقیقتا زیاد درکش نکردم. حس میکنم بیش از حد روی جنبههای سینمایی و روایی مانور داده بودن و مبارزات بازی اصلا عمقی که باید رو نداشت. البته کاملا متوجهم یه اثر مستقل بود اما به شدت امیدوارم نسخهی دوم روی مبارزات مانور خیلی بیشتری بده. البته تریلری که منتشر شد هم رسما یه فیلم کوتاه بود. امیدوارم من اشتباه کرده باشم.
آقا خلاصه امیدوارم توی سالهای بعدی، بازیا هر چقدر میخوان سینمایی بشن، اما گیمپلی و مبارزاتشون. نه اینکه شاهد فیلم و سریال ۵۰ ساعتی باشیم! و امیدوارم کوجیما رو هم کمی خدا به راه راست هدایتش کنه!
سوال این هفته گیمر خسته از شما:
تا چه اندازه با سینمایی شدن بازیا موافقید؟