وقتی اولین بار خبر ساخت بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy را شنیدم خوب به خاطر دارم که به خودم گفتم “دوباره با اثری ناامیدکننده مانند Marvel’s Avengers رو به رو خواهیم شد”. صادقانه بگویم انتظار عنوانی معمولی یا حتی ضعیف را داشتم و از آن جایی که به شخصه آنچنان با دنیای مارول و به طور کلی دنیای خیالی ابرقهرمانی ارتباط برقرار نمیکنم، مطمئن بودم Marvel’s Guardians of the Galaxy نمیتواند به عنوانی جذاب یا سرگرم کننده برای من تبدیل شود.
اکنون پس از اتمام بازی و تجربهی پانزده تا بیست ساعته این عنوان باید بگویم که بسیار خوشحالم که پیش قضاوت من اشتباه بود و با یک عنوان فوقالعاده سرگرمکننده و جذاب طرف هستیم که کاملا خاطرات منفی عرضهی Marvel’s Avengers را پاک میکند. شاید بپرسید چگونه Marvel’s Guardians of the Galaxy از یک بازی ناامیدکننده به یکی از برترین بازیهای سال من تبدیل شد. در این مقاله جواب این سوال را خواهید یافت …
این نقد و بررسی بر اساس کد ارسالی ناشر بازی و بر روی پلتفرم Xbox Series S|X صورت گرفته است.
نگهبانان کهکشان، بیپولتر از همیشه!
داستان از آنجایی شروع میشود که پیتر کوییل یا همان Star Lord، رهبر و فرد اصلی گروه Guardians of the Galaxy که احتمالا او را به خوبی میشناسید به همراه همراهان همیشگیاش یعنی Drax، Gamora، Rocket و Groot دوست داشتنی به منطقهای ممنوعه و قرنطینه شده سفر میکنند به امید آن که هیولای ارزشمندی که در آنجا وجود دارد را گرفته و با تحویل دادن آن پولی به دست بیاورند. اما خب مثل همیشه این چنین نقشهها و برنامههای ابتدایی با شکست مواجه میشوند و نه تنها نمیتوانند آن هیولا را بگیرند، بلکه هنگام خروج از آن سیاره توسط نیروهای Nova Corps که مشغول گشت زنی هستند دستگیر میشوند.
بعد از دستگیری جریمهای سنگین برای آنها صادر میشود و نگهبانان کهکشان که کاملا بیپول بودند، اکنون میبایست پولی عظیم نیز به عنوان جریمه بپردازند (هیچ وقت درک نمیکنم چگونه قهرمانان و افراد کلیدی که دنیا و کهکشان را نجات میدهند هیچ وقت آهی در بساط ندارند و تا گردن زیر قرض و بدهی هستند!)
از این نقطه است که ماجراجویی نگهبانان کهکشان آغاز میشود. در گام اول آنها فقط به دنبال پول هستند اما کمی بعد ماجرا بسیار پیچیدهتر میشود و کل کهکشان در معرض خطر قرار میگیرد. پرداختن بیشتر به موارد داستانی و اتفاقات آینده باعث لو رفتن اطلاعات و اتفاقات داستانی میشوند و به همین دلیل از ذکر جزئیات بیشتر خودداری میکنم.
بر خلاف چیزی که در ابتدا تصور میکردم، بازی داستان فوقالعاده خوبی دارد. به شخصه انتظار داشتم بازی بیشتر گیمپلی محور باشد و داستان فقط نقش بسترسازی اتفاقات را ایفا کند. اما خوشبختانه با داستانی بسیار جذاب و سرگرمکننده و با تعلیق بالا مواجه هستیم تا حدی که برای خود من به شخصه مهمترین دلیل و انگیزه به اتمام رساندن بازی فهمیدن داستان و اتفاقات پایانی بود نه مبارزات و گیمپلی.
داستان بازی در دید اول کلیشهای است و اگر با گروه Guardians of the Galaxy آشنایی داشته باشید وقایع داستانی کاملا آشنا به نظر میرسد. اما بر خلاف چیزی که در دید اول انتظار دارید، داستان بازی پستی و بلندیهای متعددی را دل خود جای داده است. بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy یکی از معدود بازیهای چند سال اخیر بود که من به هیچ وجه نمیتوانستم وقایع بعدی را پیشبینی کنم و این یک ویژگی فوقالعاده تحسین برانگیز داستان بازی است. چرا که امروزه نه تنها در مدیوم بازیهای ویدئویی، بلکه در مدیومهای دیگر مانند انیمه و فیلم و سریال نیز شاهد داستانهایی تکراری، کلیشهای و قابل پیشبینی هستیم که در همان ابتدای کار مخاطب میداند چه اتفاقاتی در انتظار اوست. در حالی که یکی از ویژگیهای داستانهای خوب این است که همیشه چیزهای جدید برای عرضه داشته باشند و چه از طریق Plot Twist و چه از طریق اتفاقات خاص بتوانند مخاطبان را غافلگیر سازند. البته داستان بازی آنچنان پیچش داستانی خاصی به جز دو مورد خاص ندارد اما اتفاقات و حوادثی که در طول داستان برای پیتر و همراهانش رخ میدهد آنقدر متفاوت و بعضا عجیب و غریب هستند که مخاطب را غافلگیر کنند.
نکتهای که هنگام تجربهی بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy به آن پی بردم این است که سازندگان به داستان اهمیت دادهاند. خط داستانی و اتفاقاتی که شاهد آن هستیم صرفا ساده و سطحی نیستند بلکه هر اتفاق، هر دیالوگ و هر حادثه به روایت بازی کمک میکند. حتی دیالوگهای طنز و عجیب و غریب شخصیتها و تعاملات مختلفی که بین آنها شکل میگیرد نیز چیزی فراتر از یک سکانس خندهدار هستند چرا که به شدت به شخصیت پردازی و به بلوغ رسیدن کارکترها کمک میکنند. برای مثال در ابتدا فکر میکردم شخصیت Drax The Destroyer حالتی کاملا جدی دارد که تکبعدی است و توانایی صحبتهای جذاب یا طنز را ندارد اما با پیشروی در داستان شخصیت Drax به شکل فوقالعادهای به بلوغ میرسد و به یکی از مهمترین افراد گروه تبدیل میشود.
صحبت از دیالوگها شد بد نیست در این مورد نیز صحبت کنم. بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy بلاشک یکی از بهترین دیالوگ نویسیهای چند سال اخیر در میان عناوین داستانی را دارا بوده است. تعاملات و مکالمات Drax, Peter, Ricket, Groot و Gamora پر است از جملات طنز، طعنههای هوشمندانه و جوابهای عجیب و غریب که بعضی از آنها میتوانند لبخند بر لب مخاطب ایجاد کنند. اما دلیل این که اعتقاد دارم دیالوگ نویسی بازی فوقالعاده است صرفا این دیالوگهای طنز نیست، بلکه بالانس و تعادل هوشمندانهای است که در مکالمات بین شخصیتها وجود دارد. یعنی دیالوگها و لحظات طنز و خنده دار، دیالوگهای احساسی و تاثیرگذار و سکانسها و دیالوگهای حماسی هر کدام به نوبهی خود در طول بازی به چشم میخورد و شاهد استفاده بیش از حد از هر کدام از این عناصر نبودهایم. تعادل کلید موفقیت است و داستان و دیالوگ نویسی این بازی یک نمونه بسیار مناسب برای اثبات این جمله است. چرا که اگر مکالمات بیش از حد بار طنز و شوخی داشتند دیگر نمیتوانستیم شاهد پرداخت مناسب شخصیتهای فرعی بازی باشیم. مکالمات، تعاملات و دیالوگهای بازی نه تنها در طول کات سینها بسیار هوشمندانه هستند، بلکه در جریان بازی نیز کاملا خوب از آب در آمدهاند. هنگام مبارزه، سکانسهای نصفه و نیمه پلتفرمینگ، حل کردن پازلها و یا پیدا کردن و دیدن وسایل خاص، مکالماتی که بین گروه نگهبانان کهکشان شکل میگیرد بسیار جذاب است و از پتانسیل هر کدام از شخصیتها به خوبی استفاده شده است.
شخصیت Drax بسیار جدی و عملی است و شاید بتوان تا حدودی او را با کریتوس مقایسه کرد. اما حتی همین شخصیت قدرتمند Drax که همیشه جدی و محترمانه صحبت میکند در لحظات خاص جملات بسیار جذاب و طنزی میگوید که لحظات جذابی را خلق میسازد. راکت، راکون نابغه گروه که عاشق بمب، تکنولوژی و وسایل فنی است و در هک کردن استاد است همیشه با پیتر جر و بحث میکند و بر اساس میل خود عمل میکند. گامورا که لقبش مرگبارترین زن کل کهکشان است با وجود اینکه فوقالعاده در نبرد ماهر است، اما در عجیبترین و خندهدارترین شرایط گیر میکند و لحظات سرگرمکنندهای خلق میسازد. گروت که فقط در کل بازی یک دیالوگ خاص دارد شخصیت مهربان گروه است و همیشه روابط خوبی با دیگران دارد و در بدترین شرایط نیز آرامش خود را حفظ میکند. و مهمتر از همه در رأس این گروه پیتر کوییل قرار دارد. کسی که مثل آهنربا مشکلات و حوادث را به خود جذب میکند و از یک طرف هزاران مشکل ایجاد میکند و از طرف دیگر به بقیه کمک میکند!
گروه نگهبانان کهکشان در کل بسیار خوب پرداخته شدهاند و از دید من تمام شخصیتهای این تیم از فیلمهای مارول نیز بهتر از آب درامدهاند. اول به خاطر داستان جذاب و پرداخت مناسب، دوم به خاطر طراحی ظاهری فوقالعاده و سوم به خاطر صداپیشگی تحسینبرانگیز صداپیشگان که کار خود را فوقالعاده انجام دادهاند.
شاید باورتان نشود اما در برخی لحظات و خصوصا یک سوم پایانی، بازی فوقالعاده احساسی میشود و شاهد لحظات دراماتیک زیادی هستیم که باید گفت همگی این سکانسها و لحظات به خوبی شکل گرفتهاند و احساس مورد نظر را منتقل میکنند. معمولا آثار این چنینی در ژانر ابرقهرمانی بیشتر بر روی ماجراجویی و هدف کلی مانور میدهند و زیاد در قسمت خلق لحظات به یادماندنی و احساسی موفق نیستند اما Marvel’s Guardians of the Galaxy در این زمینه استثنا است چرا که یک داستان همه جانبه را به مخاطبان ارائه میدهد. یک ماجراجویی پر فراز و نشیب پانزده تا بیست ساعته که گاهی خندهدار است، گاهی غمانگیز، گاهی حماسی و گاهی عجیب و غریب و چندش! یک پکیج کامل از اتفاقات مختلف، شخصیتهای مختلف و لحظات مختلف! همین تنوع احساسات و اتفاقات باعث شده حتی تا لحظات پایانی بازی، مخاطب با اشتیاق ماجراجویی پیتر و دوستانش را دنبال سازد.
وقت هیجان است!
گیمپلی بازی ترکیبی از شوتر سوم شخصهای آشنا و المانهای گانپلی آثاری مانند Fortnite و Just Cause است. به صورت عادی چیزی به نام هدف گیری کلاسیک وجود ندارد ولی میتوانید بر روی دشمنان قفل کنید و با قفل کردن روی یک دشمن یا هدف، تمام تیرها، حملات و تعاملات دیگر افراد تیم فقط بر روی آن شخص اعمال میشود. این سیستم قفل کردن به نوعی Auto Aim است که به راحتی مبارزات کمک شایانی کرده است.
روال و روند کلی مبارزات بازی مشخص است. مدام جا به جا شوید، Dash بزنید، بپرید، جاخالی دهید و در تمامی این لحظات دست از تیر زدن بر ندارید! البته تفنگ پیتر پس از مدتی تیراندازی مداوم داغ میکند و وارد حالت Overheat میشود که در اینجا یک حالت دکمه زنی ساده برای مخاطبان پدیدار میشود که اگر آنها بتوانند درست و به موقع شلیک کنند داغ شدن سلاح تمام شده و پیتر دوباره میتواند دشمنان را تیرباران سازد! همین مکانیزم ساده اگر مخاطب بتوانند به خوبی از عهده آن بر بیایند ریتم مبارزات را فوقالعاده سریع میکند چرا که در کل خبری از Reload سلاح نیست و اگر این مشکل Overheat را بتوانید حل کنید بدون وقفه تیراندازی خواهید کرد!
لباس و وسایل پیتر نیز بسیار در روند سریع درگیریها و سکانسهای اکشن مفید هستند. با استفاده از Boot یا همان چکمه پیتر میتواند Dash بزند، Double Jump انجام دهد و یکسری مانورهای هوایی نیز انجام دهد که او را از میدان نبرد دور و امن نگه میدارد.
سلاح پیتر در ابتدا فقط یک نوع تیر معمولی شلیک میکند اما با پیشروی در داستان بازی، چهار نوع تیر خاص برای سلاح پیتر در دسترس قرار میگیرد. تیر یخی، تیر با انرژی باد، تیر آتشی و تیر الکتریکی. این چهار نوع تیر را به صورت محدود میتوانید شلیک کنید چرا که دارای Cooldown هستند. این تیرهای چهار گانه هم در مبارزات به کمک پیتر و شما خواهند آمد هم در خلاصه معماها و پیشروی در بازی.
کنار خط سلامتی هر دشمن شاهد یک تصویر خاص هستیم که به یکی از این چهار عنصر آتش و یخ و غیره اشاره دارد. وجود یک علامت در کنار خط سلامتی دشمنان به این معنی است که آن دشمن نسبت به آن نوع عنصر ضعیف و آسیبپذیر است و استفاده از تیر مربوطه به شدت به شکست دادن آن دشمن کمک خواهد کرد. برای مثال یکی از سرسختترین دشمنان بازی افرادی هستند که پرواز میکنند و تمام همراهان خود را Heal میکنند. نکته جالب اینجاست که تیر معمولی اثر خاصی روی آنها ندارد و برای شکست آنها ابتدا باید با تیر الکتریکی دفاع آنها را بشکنید و بعد آن وقت است که میتوانید به آنها آسیب برسانید. همین مسأله در مورد اکثر دشمنان دیگر نیز صدق میکند و هر کدام یک نقطه ضعف خاص دارند که استفاده از تیر مناسب و بهره بردن حداکثری از نقطه ضعف آنها به شدت به شما کمک میکند. این مورد در برخی باس فایتهای بازی نیز به چشم میخورد.
از طرف دیگر اکثر معماها و موانع بازی با استفاده از همین تیرهای مختلف حل میشوند. ستون یخی راه را سد کرده است؟ با استفاده از تیر آتشی آن را ذوب کنید. در اتاقی به صورت برقی قفل است؟ با استفاده از تیر برقی آن را باز کنید.
تقریبا تمام مدت بازی پیتر در کنار دو یا تمام دوستانش یا همان اعضای نگهبانان کهکشان به مبارزه میپردازد. این همراهان نقش بسیار پررنگی در مبارزات دارند و از طریق دستوراتی که در طول درگیریها به آنها میدهید به شما کمک میکنند. در ابتدای بازی هر شخصیت حتی پیتر تنها یک مهارت قابل استفاده دارد. برای مثال گروت با شاخههای خود دشمنان را گیر میاندازد یا Rocket بمب قدرتمندی را پرت میکند که قدرت بسیار زیادی دارد. اما پس از پیروزی در هر نبرد و مبارزه، XP دریافت میکنید و هر هزار XP یک Skill Point برای شما به ارمغان میآورد و با به دست آوردن Skill Pointهای بیشتر میتوانید برای خود پیتر و تک تک شخصیتهای همراه خود مهارتهای جدید آزاد کنید. تمام پنج عضو گروه سه مهارت عادی دارند که یکی از آنها از همان اول در دسترسی است و دوتای بعدی را باید آزاد کنید. استفاده از هر مهارت هر شخصیت زمانی است و باید مدت زمان خاصی سپری شود تا بتوانید دوباره از مهارت خاصی برای آن شخصیت استفاده کنید.
در کنار این سه مهارت اصلی هر شخصیت یک مهارت خاص و Ultimate دارد که فوقالعاده خاص و قدرتمند است. این مهارت خاص با پیشروی در داستان بازی آزاد میشود و زمان دستیابی به آن برای هر شخصیت متفاوت است. در اواخر بازی پیتر و همراهانش سه مهارت اصلی و یک مهارت Ultimate داشته و فوقالعاده قدرتمند میشوند.
مبارزات بازی فوقالعاده سریع، شلوغ و پر آشوب است و در هر لحظه صفحه پر است تیرهای رد و بدل شده، بمبهای منفجر شده و دهها اتفاق کوچک و بزرگ دیگر. خصوصا استفاده از قابلیتهای شخصیتهاس مختلف خصوصا Rocket میدان نبرد را فوقالعاده شلوغ و جذاب میسازد. ریتم بالای مبارزات با شرایط بازی و روحیه شخصیتها همخوانی دارد و حس و حال جذابی را منتقل میکند.
اما همه بخشهای بازی درخشان و قابلقبول نیست. در همین بخش گیمپلی متاسفانه یک مشکل بزرک وجود دارد. تنوع پایین دشمنان بازی. بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy یک بازی خطی طولانی است و در این چنین عناوینی تنوع دشمنان بسیار اهمیت دارد چرا که تنوع پایین دشمنان در نهایت به سکانسهای درگیری تکراری و یکنواخت شدن بازی ختم میشود. خصوصا در نیمهی اول بازی در کل شاهد حضور سه یا چهار نوع دشمن هستیم که مدام تکرار میشوند و در زمینه مینی باس فایتها شرایط بدتر است چرا که کلا بازی سه یا چهار مینی باس در کل طول داستان در مقابل مخاطبان قرار میدهد.
مشکل این جاست نه تنها تنوع دشمنان کم است بلکه همان دشمنانی که با هم متفاوت هستند نیز بسیار شیوه مشابهی دارند و فقط کمی از لحاظ ظاهری متفاوت هستند. در کل اکر بخواهم به بزرگترین نقطه ضعف بازی اشاره کنم بلاشک آن مورد تنوع پایین دشمنان بازی خواهد بود.
بازی در کل گانپلی سادهای دارد. این مورد را به شخصه نقطه ضعف به شمار نمیآورم چرا که گانپلی بازی با وجود متفاوت بودن، جذاب و قابلقبول است. البته فکر میکنم دلیل طراحی نسبتا ساده سیستم شوتینگ بازی جذب حداکثری مخاطبان کژوال و طرفداران کامیکهای Marvel’s Guardians of the Galaxy باشد. از طرف دیگر ریتم فوقالعاده بالای مبارزات و شلوغ بودن سکانسهای اکشن بازی باعث شده که استفاده از سیستم کلاسیک شوتینگ سوم شخص در این بازی امکان پذیر نباشد و گانپلی فعلی کاملا هماهنگ است.
معماها و موانع بازی همانطور که کمی قبل اشاره کردم با استفاده از سلاح پیتر و تیرهای مختلف آن حل میشوند. البته در کنار تیرهای یخی و آتشی و غیره، شخصیتهای همراه پیتر نیز فوقالعاده کلیدی و مهم هستند. صخره یا دری محکم راه شما را سد کرده؟ از Drax بخواهید آن را نابود کند! بین دو پلتفرم فاصله زیادی است؟ از Groot بخواهید با شاخه پل یا پلتفرم درست کند. جایی بلند و دور از دسترس است؟ از Gamora بخواهید به شما کمک کند. سوراخی کوچک یا در قفلی جلوی پیشروی شما را گرفته است؟ از Rocket بخواهید کامپیوتر را هک کند یا وارد سوراخ و محفظههای کوچک شود.
در طول بازی به دفعات بالا از شخصیتهای همراه خود برای حل معماها کمک خواهید گرفت. این مسئله باعث شده بازی بیش از حد به سکانسهای اکشن و درگیری خود وابسته نباشد. پس از نبرد با دو یا سه گروه دشمنان، طراحی مراحل به شکلی صورت گرفته که چند دقیقه بعدی آرام سپری خواهد شد و شما به حل معماهای محیطی انجام برخی سکانسهای نصفه و نیمه پلتفرمینگ خواهید پرداخت و دوباره این چرخه تکرار میشود.
یک مورد منفی دیگر که در مبارزات به چشم میخورد طولانی شدن برخی سکانسهای اکشن بازی به خاطر Bullet Sponge بودن برخی دشمنان است. برخی از دشمنان بازی آنقدر قوی هستند و سلامتی بالایی دارند که شاید سه دقیقه مداوم شما و تمام اعضای گروه باید با آن بجنگید تا بتوانید آن را از پای درآورید! در بسیاری از لحظات این حس به شما منتقل میشود که سلاح پیتر بسیار ضعیف است چرا که پس از یک دقیقه شلیک مداوم هنوز نصف سلامتی دشمن باقی مانده است! تازه این نکته را نیز در نظر بگیرید که برخی دشمنان بیش از یک خط سلامتی دارند که این مسأله به نوبه خود آزار دهنده است.
به نظر بهتر میبود که در هر Encounter تعداد دشمنان بیشتر میشد اما سلامتی آنها کمتر میبود تا شاهد دشمنانی ضدگلوله نباشیم که برای کشتن آنها باید هزاران تیر شلیک کنید!
همچنین بد نیست بدانید در برخی از محیطهای خاص شخصیتهای همراه شما میتوانند از وسایل محیط علیه دشمنان استفاده کنند. مثلا Drax بشکههای انفجاری را به سمت دشمنان پرتاب میکند و Gamora با پاره کردن طناب جعبهای بزرگ را روی سر دشمنان فرود میآورد!
در کل باید بگویم گیمپلی بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy هر چند از یکسری مشکلات مانند تنوع پایین دشمنان رنج میبرد، اما در کل عملکرد قابلقبولی از خود به جای گذاشته و به لطف حضور پر رنگ شخصیتهای همراه در جریان مبارزات و ریتم بالا و سرعت زیاد و شلوغی این سکانسها، لحظات جذابی را سپری خواهید کرد!
گرافیک هنری بازی قابلقبول است. کیفیت بافتها، تکسچرها، طراحی چهرهها و محیطها و اجسام به خوبی صورت گرفته و از کیفیت بصری خوبی برخوردارند. طراحی چهره شخصیتها واقعا عالی صورت گرفته و کاملا با ویژگیهای شخصیتی هر کاراکتر همخوانی دارددر بخش فنی باید بگویم نورپردازی و سایهزنی به خوبی صورت گرفتهاند و از طرف دیگر شاهد باگ و مشکلات فنی خاصی در طول تجربه بازی نبودم. نکته جالب این بود که سه چهار باری که پیتر کنار دیوار یا درون اجسام گیر افتاد بازی به صورت خودکار او را خارج میکرد و به نوعی بازی را به عقب بر میگرداند که تصمیمی هوشمندانه از طرف سازندگان برای مقابله با مشکلات احتمالی بوده است.در کل نمیتوان گفت با گرافیکی فوقالعاده یا محشر مواجه هستیم اما عملکرد سازندگان کاملا مناسب و قابلقبول بوده است.در بخش موسیقی و صداگذاری Eidos Montreal عملکرد فوقالعادهای از خود به جای گذاشته است. صداپیشگی تمام شخصیتهای بازی از اعضای نگهبانان کهکشان گرفته تا شخصیتهای مکمل دیگر عالی بوده و در بالاترین حد ممکن قرار دارد. ترکیب صداپیشگی حرفهای و سطح بالا و داستان جذاب و دیالوگهای اصولی باعث شده حتی شخصیتهای فرعی بازی نیز کاملا شخصیت و هویت خاص خود را در طول بازی پیدا کنند و به افراد به یاد ماندنی تبدیل شوند.در بخش موسقی نیز ساندترک بازی همخوانی مناسبی با اتمسفر خاص، مبارزات سریع و دنیای پر هرج و مرج بازی دارد به فضاسازی بهتر بازی کمک شایانی کرده است.
سخن پایانی:
بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy یک عنوان خطی طولانی جذاب اقتباسی از دنیای مارول است که بر خلاف عنوان Marvel’s Avengers، به خوبی با آنچه مخاطبان از یک اثر اقتباسی ابرقهرمانی انتظار داشتهاند تطابق داشته است. داستان ماجراجویی نگهبانان کهکشان در این بازی بسیار جذاب و سرگرمکننده بودخ و پر است لحظات خندهدار، دراماتیک و حماسی مختلف. مبارزات بازی با وجود سادگی سرگرم کننده هستند و صداپیشگی شخصیتها فوقالعاده تحسین برانگیز است. شاید اگر یکسری مشکلات مانند انیمیشن ضعیف و خشک لب و دهن هنگام صحبت و تنوع پایین دشمنان نبود، بازی Marvel’s Guardians of the Galaxy حتی میتوانست به یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر نیز تبدیل شود! با این وجود برای خود من به شخصه عنوانی بسیار سرگرمکننده و لذتبخش بود با وجود اینکه من اصلا علاقه خاصی به دنیای مارول و دنیای ابرقهرمانی ندارم. پس اگر دنبال یک ماجراجویی جذاب و پر حادثه هستید، حتی در لحظهای در تجربه بازی درنگ نکنید.