شرکت بتسدا با استارفیلد (Starfield) این فرصت را دارد که ریتم آهنگ دلنشین بازیهایش را دگرگون کرده و تجربهای متفاوت با The Elder Scrolls و Fallout را ارائه کند.
در نگاه اول، بازی Starfield با استفاده از هر فرمولی یک حرکت رادیکالی برای شرکت بتسدا (Bethesda) تلقی میشود، چرا که این شرکت همیشه در حال فروش بلیت ورود به جهانهای فانتزی و تخیلی بوده است. اورکهای تشنه به خون، الفهای فریبکار و گربهسانهایی که وسایل کاروانهای کنار جاده را حمل میکنند را با مانکنهای بلااستفاده در حومهی شهر، زامبیهای هوشمند و ابررایانهها و رباتهای سرکشی که برای تصاحب یک قلمرو در حال بمباران کردن خرابههای دوران پساآخرالزمانی و پس از جنگ اتمی هستند را ترکیب کنید تا به فرمول همیشگی بتسدا در ساخت بازیهایش دست یابید.
اما این موارد به وضوح با تصاویر مفهومی منتشر شده از بازی Starfield و آن زیباییشناسی آمیخته شده با نجوم و فضا هیچ ارتباطی ندارند. با تماشای تریلر این بازی به وضوح میتوان بوی روغن سفینه و حس و حالی که قدم زدن داخل آن القا میکند را حس نمود. در واقع، این موارد همگی یک شعار را فریاد میزنند و آن «تجربهای واقعگرایانه» است. چنین به نظر میرسد که با قدم زدن در جهان Starfield، خواهیم توانست جا پای ثروتمندانی که میلیونها دلار خرج میکنند تا غوطهور شدن در جاذبهی صفر را تجربه کنند بگذاریم.
در مجموع، چنین به نظر میرسد که چشیدن طعم تجربهی دو بازی مشهور اخیر شرکت بتسدا یعنی Skyrim و Fallout 4 حتی با درنظر گرفتن این موضوع که در اوقات استراحت خود به سر میبرند نیز ممکن است. در حقیقت از جنس این دو بازی به وفور در ژانرهای غربی از جمله در عناوینی نظیر Mad Max و Wastelands یافت میشود.
با این حال، آنچه که Starfield را خاص میکند، این است که وجههی غربی دو بازی The Elder Scrolls و Fallout را بیش از پیش نمایان میکند. این موضوع در مورد مجموعهی Fallout واضح است. در هستهی عناوین این مجموعه یک تم فانتزی بقا نهفته است که داستان آن در دنیایی آخرالزمانی و در ویرانههای ایالات متحدهی امریکا روایت میشود. همچنین، دیالوگها در این بازی عجیب و غریب هستند و همه محترمانه اما با بدگمانی با یکدیگر برخورد میکنند. ساکنین این منطقهها نیز قصد دارند تا تمدن خود را با استعمار زمینها (درست مانند اجدادشان که دشتها و بیابانهای متعلق به سرخپوستان را استعمار کردند) بنا کنند.
در حالی که Fallout نگاهها را به داخل جهان خود خیره میکند، این افقها در جهان The Elder Scrolls هستند که هیجانانگیز به نظر میرسند. تامریل (Tamriel) قارهای است که مردم بومی آن با فعل درآمدزایی از گوشه و کنار نرن (Nirn) جایگزین شدهاند. وجود 10 نژاد قابل تجربه در این بازی نشاندهندهی تعدادی از فرهنگها از دنیای واقعی هستند که این موضوع وظیفهی تفهیم زیباییشناسی خاص داستان به مخاطبین را بر عهده میگیرد.
همچنین، مقولهی خدایان در Morrowind به وضوح از ادیان شرقی وام گرفته شدهاند، در حالی که پرستش 9 قدرت مطلق ترکیبی جذاب از آموزههای متضاد مسیحی و شرک روم باستان را تداعی میکند. امپراتوری تامریلیک (Tamrielic) جامعهای چندفرهنگی است که برای حفظ وحدت در برابر تهدیدهای داخلی و خارجی تلاش میکند.
در مجموع، Fallout همواره به دنبال جوابی برای این سوال که «امریکاییها چه کسانی هستند؟» است و The Elder Scrolls نیز در رویای یافتن جوابی برای «چگونگی سرگذشت پیشینیان» به سر میبرد.
البته، نباید فراموش کنیم که بتسدا یک شرکت امریکایی است که تعداد زیادی از کارکنان آن نیز اهل امریکا هستند. این افراد سعی میکنند تا از دیدگاه امریکایی خود یک اثر هنری را خلق کنند. تاد هاوارد به عنوان هستهی اصلی و مغز متفکر بتسدا، یک فرد مسلط به فرهنگ امریکا است. وی در دوران آغاز زوال مستمر امریکا به عنوان یک قدرت فرهنگی و اقتصادی در ایالات متحده رشد کرد و به وضوح این امر روی کار او تاثیرگذار بوده است.
برای مثال، دقیقاً یک قرن بعد از جشنهای دویستمین سالگرد تشکیل ایالات متحده، تاد هاوارد یک پسر بچه کوچک بود و در این دورهی زمانی امریکا یک سال تمام را صرف تبریک گویی به خود کرد و در نهایت، این امر موجب شد تا ایدهی انتخاب Tricentennial برای Fallout 76 شکل بگیرد. این انتخاب طعنه آمیز بود و به شکست تحقیرآمیز ایالات متحده در ویتنام اشاره داشت؛ شکستی که آمریکا را در بحران اعتماد فرو برد.
این شکستها باعث شکلگیری مجدد سیاستهای امریکا شدند و در نهایت توپ به زمین ناسا (NASA) رسید. در این زمین بازی بسیاری از کشورها از جمله روسیه، چین و امریکا برای برنده شدن تلاش میکنند. از دیدگاه بسیاری از افراد، تاج رقابت فضایی روی سر ایالات متحده قرار دارد و این بینش پس از گذشت یک نسل از پیروزی در جنگ جهانی دوم رخ داده است.
در این فاصله، ایالات متحده روسیهای که تا قدم زدن روی کرهی ماه پیش رفته است را با ضربههای نمادین خود محو میکند و دستاوردهای شوروی سابق و به طور کلی کمونیستها را با قدرت تبلیغاتی بالای خود زیر سوال میبرد. این موضوع برای اسطورههای آمریکایی مانند مهمانی چای بوستون کاردینال است و برای بتسدا یک انتخاب جدید برای نعل سومین اسب خود قلمداد میشود.
دیدن این که بتسدا چگونه فرمول موفقی (یا شاید ناموفقی) برای Starfield خلق میکند، جذاب خواهد بود. بازی Starfield با انتخاب مقولهی اکتشاف فضایی به عنوان موضوع تخصصی خود با سایر دستاوردها و بینش و مطالعات تاد هاوارد در زمینهی استثناگرایی امریکایی کاملاً در تضاد است. استعمار همواره اصلیترین بحث در بازیهای بتسدا است. بازیهای Elder Scrolls موضوع گسترش امپراتوری را تا حدی قابل توجه در قالبی فانتزی مورد بررسی قرار دادهاند. اما برای اولین بار، بتسدا برای به تصویر کشیدن جهانی مبتنی بر واقعیت ممکن است خود را مجبور کند که به موضوعات مختلف در قالب واقعگرایی فکر کند.
این بدین معنا است که بزرگترین نوآوری Starfield خلاقیت بتسدا خواهد بود و هیچ ارتباطی با موتوری که بازی روی آن ساخته میشود، سیستم مبارزات بازی، عظمت جهان بازی و مواردی از این دست ندارد. از یک منظر، این اثر هنری در دوران بلوغ خود و دوران اوج انتظارات از شرکت بتسدا ساخته میشود و قصد خواهد داشت تا انسانیت واقعی را بدون توجه به امریکایی یا غیر امریکایی بودن آن در جهانی غیر فانتزی به تصویر بکشد.
سازندگان Starfield به ما وعدهی روبهرو شدن با بهترین داستان علمی تخیلی را دادهاند و این موضوع یک چالش جذاب برای استودیوی سازندهی آن است؛ چرا که تا پیش از دسترسی به سیارههای دور دست هر نوع سر و شکلی را میتوان به آن داد و برچسب تخیلی بودن را از روی آن حذف کرد. همچنین، ممکن است که این چالش مسیر سالهای آیندهی بتسدا را نیز تغییر دهد. در مجموع مهم نیست که بازی Starfield چقدر موفق عمل کند، مهم این است که ایدهی Starfield چقدر غنی باشد. در مجموع، ذات Starfield هر چه که باشد، همان Skyrim اما در فضا نیست.