سالانه حجم عظیمی از بازیهای متنوع از سازندگان مختلف روانه بازارهای جهانی میشوند و در بسیاری از آنها، المانهایی مورد استفاده قرار میگیرند که امتحانشان را در گذشته به خوبی پس دادهاند و سازندگان از وجود چنین ویژگیهایی در بازیهای خود استقبال میکنند، زیرا با ریسک کمتر، میتوان از مثبت بودن پایان کار اطمینان خاطر بیشتری داشت، اما برای خلق شاهکار و به وجود آوردن یک عنوان خاص، شما باید پا را فراتر از چهارچوبها بگذارید و ریسک را در آغوش بکشید، هر چیزی که در ذهنتان میآید را تحلیل کنید و سعی داشته باشید که یک ویژگی جدید و یا حتی سبک جدیدی را به مخاطب معرفی کنید. در این مرحله امکان شکست خوردن شما زیاد است، اما اگر ایده شما مورد استقبال قرار بگیرد، باید به شما تبریک گفت، زیرا شما یک بازی خاص ساختهاید که میتواند یک شاهکار باشد.
اگر نگاهی کوتاه به تاریخ صنعت گیم داشته باشیم، میتوانیم چندین بازی که به همین شکل در اختیار گیمرها قرار گرفتهاند را پیدا کنیم، این بازیها با ایدههای ناب خودشان توانستند المانها و سبکهای جدیدی خلق کنند که استانداردهای گیمینگ را با تحولی انکارناپذیر مواجه کردند، اگر میخواهید با این عناوین انقلابی آشنا شوید، حتما در ادامه با واران گیم همراه باشید.
Doom
- بر سر زبان انداختن بازیهای شوتر اولشخص
تا قبل از سال 1993 میلادی، عملا ژانر شوتر اولشخص آنطور که امروزه شاهدش هستیم محبوب نبود و با انتشار اولین نسخه از فرنچایز فوقالعاده محبوب Doom، این ژانر به جامعه گیمرهای جهان به شهرت بزرگی رسید و به طرز بینظیری مورد استقبال آنها نیز قرار گرفت. فرض کنید در زمانی که حتی بازیهای سه بعدی همانند امروز جا نیفتاده بودند، شما میتوانستید عنوانی را تجربه کنید که نه تنها از گرافیک فوقالعادهای در زمان خودش استفاده میکرد، بلکه گیمر را در دل بازی قرار میداد، یعنی شما علاوه بر کنترل شخصیت اصلی، خودتان هم شخصیت اصلی بازی بودید!
تمامی این مسائل، به علاوهی گیمپلی یونیک و خاص بازی Doom که سرشار از هیجان و خشونت بود، باعث شد که اولین نسخه از این سری محبوب به یک بازی انقلابی و تاثیرگذار در تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل شود که برای همیشه تاثیر آن را در این صنعت حس خواهید کرد و ما گیمرها، به خصوص عاشقان عناوین شوتر اولشخص، باید قدردان بازی Doom باشیم.
Super Mario 64
- دوربین دینامیک
اگر حدود 30 سال پیش به گیمرها میگفتید که وضعیت بازیهای ویدیویی روزی به این شکل که در زمان حال شاهدش هستیم در خواهد آمد، اکثر آنها نمیتوانستند این موضوع را بپذیرند و به هیچ وجه نمیتوان منکر پیشرفت بینظیر صنعت گیم در این دو یا سه دهه اخیر شد، البته بسیاری از بخشهای حوزه تکنولوژی و سرگرمی پا به پای بازیهای ویدیویی دچار تحول شدهاند و سرعت پیشرفت بشر در این زمینهها سرسامآور بوده است. در بین تمامی بازیهای ویدیویی، میتوان Super Mario 64 را یکی از مهمترین عناوینی دانست که امکانش بود بدون آن آینده این صنعت نیز به کلی تغییر کند.
بازی Super Mario 64 یک کار بزرگی را انجام داد، آن هم استفاده از دوربین دینامیک و بر سر زبان انداختن گرافیک سهبعدی بود، دوربینهای ثابت در آن زمان در حال پادشاهی بودند، اما نینتندو، کارگردان و طراح این بازی یعنی شیگرو میاموتو، یکی از اصلیترین بازیهای این شرکت را از قالب قدیمی خودش خارج کردند و اینبار دوربین دینامیک را به اثر خود اضافه کردند که این ریسک، به دلیل خوشذوقی و بدون شک پتانسیل بینظیر محیطهای سه بعدی به خوبی جواب داد و بازی Super Mario 64 به یکی از بهترین و تاثیرگذارترین عناوین تاریخ صنعت گیم تبدیل شد.
Call of Duty 4: Modern Warfare
- تحولی در ژانر شوتر اول شخص و بخش مولتیپلیر
کمتر گیمری را میتوانید پیدا کنید که با سهگانه مدرن وارفر خاطره نداشته باشد و بخش عظیمی از محبوبیت بینظیر فرنچایز Call of Duty را باید به دلیل وجود این سه گانه فوقالعاده بدانیم که نسخه اول آن استانداردهای بازیهای شوتر اولشخص را چندین پله ارتقا داد و با افزودن چندین المان جدید به این ژانر، توانست حال و هوای جدیدی را به آن تزریق کند. چگونگی نشانهگیری و شلیک کردن در بازی Call of Duty 4: Modern Warfare دچار تحولاتی شده بود که پیش از آن در هیچ بازی شوتر اول شخصی شاهدش نبودیم.
بازی Call of Duty 4: Modern Warfare در هیچ زمینهای دچار نقص و کمبود نبود و به جرئت باید گفت که این بازی یکی از کاملترین عناوینی میباشد که صنعت گیم به خود دیده است. در بخش کمپین این بازی، داستانی بینظیر قرار داشت که به همراه شخصیتهای پرداخته شده میتوانست هر گیمری را به خود جذب کند، اما از همه مهمتر، وجود بخش مولتیپلیر فوقالعادهای بود که باعث شد گیمرها بیشتر از همیشه به بخش آنلاین توجه کنند. اگر در سال 2007 گیمر بودید، کنسول یا پیسی داشتید و بخش مولتیپلیر بازی Call of Duty 4: Modern Warfare را تجربه میکردید، بدون شک یکی از خوشحالترین آدمهای روی کره خاکی محسوب میشدید.
Grand Theft Auto III
- چی بهتر از آزادی؟
بسیاری از افراد معتقد هستند که اگر بازی Grand Theft Auto III وجود نداشت، سری GTA به هیچ وجه به این بزرگی نمیرسید و این حرف کاملا صحیح است، اما اگر بخواهیم نگاهی دقیقتر داشته باشیم، باید بگوییم که بدون وجود بازی Grand Theft Auto III، تقریبا بسیاری از بازیهای امروزی وجود خارجی نداشتند، میتوان دهها عنوان و فرنچایز مختلف را نام برد که از این بازی الهام گرفتهاند و باید Watch Dogs ،Saints Row و … را نمونهای از این بازیها دانست. تغییر زاویه دوربین و دادن آزادی عمل به گیمر، کاری است که عنوان Grand Theft Auto III به بهترین شکل ممکن انجام داده و به دلیل وجود همین ویژگیها، باید این بازی را یک عنوان انقلابی بدانیم.
GTA جایی است که هرکسی به هر خواستهای و هر ذهنیتی که میخواهد میرسد، به دل شهر بزنید و ماشینی بدزدید، پلیس را به دنبال خود بکشانید و ناشیانه به کشتن NPCها بپردازید، هیچکس غیر از خودتان جلودار شما نیست و این آزادی عمل در بازی Grand Theft Auto III و سری GTA چیزی است که همه گیمرها عاشقش هستند و بسیاری از عناوین شرکتهای دیگر با تبعیت از همین ویژگی، بازیهای خودشان را شبیه به سری GTA کردند تا بتوانند این آزادی عمل را در اثر خودشان هم ایجاد کنند.
Resident Evil 4
- ایجاد تغییرات مثبت در دوربین سوم شخص و نشانهگیری بر روی شانه
زاویه دوربین سوم شخص از سالهای قبل از انتشار بازی فوقالعاده خاطرهانگیز Resident Evil 4 نیز در بین گیمرها شناخته شده بود و بسیاری از عناوین از این زاویه دوربین بهره میبردند، اما چیزی که باعث شده است Resident Evil 4 را در این لیست قرار بدهیم، وجود ویژگی نشانهگیری بر روی شانه یا همان سیستم over the shoulder aiming است که این بازی باعث شد چنین سیستم نشانهگیریای باب شود و امروزه خیلی از سازندگان بازیهای ویدیویی از این ویژگی برای اثر خودشان بهره میبرند و با استفاده از این روش به گانپلی بازی خود عمق بیشتری میبخشند.
Resident Evil 4 در زمان عرضه خودش تقریبا در هر زمینهای فوقالعاده ظاهر شده بود و به لطف المانهای جدید توانست به یکی از بهترین بازیهای فرنچایز Resident Evil و همچنین تاریخ بازیهای ویدیویی تبدیل شود. وقتی که به طراحی مراحل و همچنین گرافیک این بازی دقت میکنیم، به خوبی به این نکته پی خواهیم برد که اثر فوق از سالی که منتشر شده، یعنی 2005 بسیار جلوتر بوده و تغییرات مثبتی را در صنعت بازیهای ویدیویی بهوجود آورده است و همانطور که قبلا اشاره کردیم، سیستم نشانهگیری بر روی شانه تاثیرگذارترین آنها بوده است.
Metal Gear Solid
- سینماییتر شدن بازیها
میخواهید بدانید کاتسینهای سینمایی که امروزه در بسیاری از بازیها میبینید اولین بار در چه عنوانی بهصورت جدی مورد استفاده قرار گرفته است؟ پاسخ به این سوال Metal Gear Solid است، عنوانی که نشان داد بازیهای ویدیویی هم میتوانند همانند یک فیلم سینمایی از شاتهای هیجانانگیز و جذاب استفاده کنند. کاتسینهای این بازی به قدری عالی بهنظر میرسیدند و مورداستقبال قرار گرفته بودند که خیلی از افراد این بازی را سرچشمه کاتسینهای سینماییای میدانند که امروزه در خیلی از بازیها شاهدشان هستیم.
از بحث کاتسینها که بگذریم، بازی Metal Gear Solid در بخشهای دیگر نیز از زمان خودش جلوتر محسوب میشد و تصور اینکه در آن زمان عنوانی با چنین ویژگیهایی وجود داشت، به معنای واقعی عجیب و غریب بهنظر میرسد. گیمپلی فوقالعاده متنوع که در هیچ بازیای تا آن زمان شاهد این حجم از تنوع نبودیم، شخصیتپردازی فوقالعاده و گرافیک بینظیری که در آن زمان هیچ بازیای نمیتوانست در این بخش با بازی Metal Gear Solid رقابت کند، تمامی اینها تنها بخشی از ویژگیهای بازی Metal Gear Solid میباشد. اگر بگوییم صنعت گیم مدیون بازی Metal Gear Solid است، چندان بیراه نگفتهایم.
Half-Life
- شما چه تحولی مدنظر دارید؟
ولو از آن دسته شرکتهایی است که کیفیت بازیها را هیچوقت فدای کمیت نمیکند، نمیتوانید عنوانی از ولو را بازی کنید و متوجه اتمسفر خاص آثار این شرکت نشوید، گویا این بازیها به گونهای فرزندان ولو محسوب میشوند. Half-Life، عنوانی است که نامش در تاریخ صنعت گیم ثبت شده و این بازی یک شاهکار بیبدیل محسوب میگردد، نمیتوان گفت Half-Life در فلان بخش بر روی آینده بازیها تاثیر گذاشت، بلکه این بازی در هر زمینهای استانداردها را چندین پله ارتقا داد و اگر این بازی را تجربه کرده باشید، قطعا به این نکته پی بردهاید.
اولین چیزی که در Half-Life شما را جذب خود میکند، وجود شخصیتهای فوقالعاده عمیق است که به خوبی میتوانید با آنها ارتباط برقرار کنید، علاوه بر این موضوع، باید گفت که داستان بازی Half-Life کشمکشهای دانشمندی به نام دکتر فریمن را به زیباترین شکل روایت میکند که اصلا نمیخواهیم آن را برایتان اسپویل کنیم، اگر علاقهمند به بازیهای داستانی هستید و Half-Life را بازی نکردهاید، شما واقعا خوشبخت هستید، زیرا میتوانید یکی از بهترین تجربههای زندگیتان را با بازی Half-Life رقم بزنید. این بازی در بخشهای دیگر، به خصوص گیمپلی نیز فوقالعاده و به اصطلاح انقلابی ظاهر شده و تمامی این مسائل باعث شدهاند که با گذشت چندین سال از عرضه این عنوان، همچنان Half-Life از ارزش تجربه بسیار بالایی برخوردار باشد.
Minecraft
- خلاقیت را بر عهده گیمر بگذارید
Minecraft صنعت گیم را به طرز متفاوتی تغییر داد، سازندگان این بازی به جای تحول استانداردهای بازیسازی، تمرکز اصلی خودشان را بر روی خلق یک تجربه خاص برای گیمر گذاشتهاند و هدفشان ایجاد یک محیط بزرگ و آزادیعمل صددرصدی بوده است که به خوبی به این هدف رسیدهاند. Minecraft بر پایه کرفت کردن و گشت و گذار در جهان بازی است، یعنی گیمر با ورود به این بازی، زندگی جدیدی را آغاز میکند که صفر تا صد آن را باید خودش شکل بدهد.
Minecraft به قدری در بین گیمرها به محبوبیت رسید که سازندگان آن اثر خودشان را برای هر پلتفرمی عرضه کردند تا هرکسی بتواند Minecraft را تجربه کند، همچنین پرفروشترین بازی تاریخ بودن، محبوبیت فوقالعاده این بازی را به قاطعانهترین شکل ممکن اثبات میکند. تمامی این مسائل را گفتیم تا به یک نکته برسیم، یعنی اصلیترین چیزی که باعث شده است Minecraft را در این لیست قرار دهیم، آن هم دراختیار قرار دادن عنصر خلاقیت در دستان گیمرها است، گیمرها از آزادی عمل در بازیای که در حال تجربهاش هستند لذت میبرند، حال به این آزادی عمل، عنصر خلاقیت را هم اضافه کنید، این دقیقا چیزی است که Minecraft را خاص کرده است.
The Legend of Zelda: Ocarina of Time
- ماجراجویی با حس و حالی جدید
The Legend of Zelda: Ocarina of Time یکی از بهترین عناوین تاریخ بازیهای ویدیویی است که بستری برای شکل گرفتن ژانر سهبعدی و ماجراجویی را بهوجود آورد. این بازی این ژانر را به یک اصل مهم در صنعت بازیهای ویدیویی تبدیل کرد و بعد از گذشت چندین سال از عرضه The Legend of Zelda: Ocarina of Time، همچنان ژانر سهبعدی و ماجراجویی جزو محبوبترینها محسوب میشود و بازیهای فوقالعادهای در این سبک شاهد بودیم و هستیم که وجود همهی آنها به لطف این بازی فوقالعاده است.
عنوان The Legend of Zelda: Ocarina of Time المانهای مختلفی را به دنیای گیم معرفی کرد که شاید معروفترین آنها که هنوز هم مورد استفاده قرار میگیرد، سیستم Lock-On Combat نام دارد که به گیمر اجازه میدهد در مبارزات تن به تن کنترل بهتری بر روی شخصیت اصلی داشته باشد. همچنین این عنوان محیطی عظیم و سه بعدی را در اختیار گیمر قرار میداد تا بدون محدودیت به ماجراجویی و گشت و گذار در آن بپردازد.
World of Warcraft
- زندگی در واقعیت یا World of Warcraft؟
World of Warcraft یکی از بزرگترین موفقیتها در صنعت گیم را برای بلیزارد به ارمغان آورد، این بازی از نظر درآمد، کسب افتخارات و محبوبیت یکی از بزرگان این صنعت محسوب میشود که حتی نامش هم بهدلیل داشتن بیشترین گیمر فعال در بین بازیهای MMORPG در کتاب گینس ثبت شده است. این عنوان توانست ثابت کند که بازیهای ویدیویی هم میتوانند بعد از گذشت سالها محبوبیت خودشان را از دست ندهند، فرقی نمیکند پنج، ده و یا حتی بیست سال از عرضه بازی World of Warcraft گذشته باشد، این بازی در هر شرایطی پلیرهای خودش را دارد که World of Warcraft را به هرچیزی ترجیح میدهند.
این بازی از نظر گیمپلی یکی از متنوعترین و غنیترین عناوین تاریخ محسوب میشود و به راستی که مسلط شدن بر روی تمامی بخشهای بازی زمانگیر و سخت است، اما پس از راه افتادن در بازی، دیگر نمیتوانید دست از آن بکشید و به خود میآیید و میبینید ساعتهای زیادی را پای World of Warcraft صرف کردهاید. سازندگان و توسعهدهنگان زیادی سعی کردند به یک عنوانی شبیه به World of Warcraft دست پیدا کنند، اما بسیاری از آنها زیر سایه اثر بلیزارد به فراموشی سپرده شدند و بعضی از آنها هم توانستند تا حدودی به موفقیتهای World of Warcraft نزدیک شوند.
Demon’s Souls
- ایجاد چالشی جدید و بیرحم
در زمانی که بازیها به گیمرها چندان سخت نمیگرفتند و درجه سختی بازیها چندان چالشبرانگیر حس نمیشد، بازی Demon’s Souls به قصد تغییر در این روند توسعه یافت و عرضه شد تا گیمرها را در یک جو کاملا سخت و میتوان گفت حتی ناعادلانه قرار بدهد که همین موضوع خودش باعث محبوبیت این عنوان شد. این بازی را میتوان یکی از اصلیترین دلایل محبوبیت بازیهای هاردکور دانست، اگر Demon’s Souls وجود نداشت، امروزه ما دیگر شاهد عناوین هاردکوری مانند Sekiro یا Dark souls نبودیم و برای همیشه گیمرهای هاردکورباز باید قدردان عنوان فوقالعاده Demon’s Souls باشند.
در بازی Demon’s Souls قرار نیست که بهتان آسان گرفته شود، شما در سختترین شرایط باید پا به میدان نبرد بگذارید و با باسها مبارزه کنید، فکر میکنید باسها به شما رحم خواهند کرد؟ خیر! باسها هرکاری انجام میدهند غیر از رحم کردن و هاردکوربازها شیفته همین بیرحمی هستند. یکی از مهمترین ویژگیهای Demon’s Souls، طراحی محیطی دارک و بینقص بازی است که این خوشسلیقگی را میتوانید در طراحی باسها و دشمنان هم مشاهده کنید، همه چیز در سیاهترین حالت ممکن قرار دارد، گویا محیط بازی هم قصد دارد به شما گوشزد کند که قرار است در این بازی عذاب بکشید!
نظر شما کاربران عزیز چیست؟ آیا از دید شما بازیهایی که در این مقاله قرار داشتند توانستهاند تغییرات گستردهای در صنعت گیم بهوجود آورند؟ شما چه بازیهای دیگری میشناسید که استانداردهای گیمینگ را به شکل گسترده متحول کردهاند؟