اخبار بازی

نقد و بررسی GTA Trilogy – Definitive Edition؛ ترور نوستالژی

بازسازی سه‌گانه GTA تحت عنوان نسخه Definitive، کامل یا نهایی، نمایانگر بهترین نسخه موجود در بازار است، گرچه در واقعیت امر، نام Indefinitve، ناقص یا گناه کبیره عدالت را بهتر ادا می‌کند.

در زمان پخش شدن شایعات انتشار بازسازی سه‌گانه‌ی GTA با خود می‌‌گفتم که رزولوشن بالاتر، نرخ فریم پایدارتر و افزایش کیفیت بافت‌ها برای سه بازی خاطره‌انگیز صنعت گیم در راه است. اعتماد داشتم که تیر راکستار خطا نمی‌رود، اگرچه بازی به استودیویی خارجی سپرده شده است، اما راکستار که برَند خود را به خطر نمی‌اندازد. حالا روبه‌روی خود کاراکتر‌های با ابهت قدیمی را با ظاهری احمقانه، نرخ فریم را ناپایدار و مشکلات فنی را بی‌انتها می‌بینم. گویی تیم سازنده خصومتی شخصی با راکستار داشته و دو سال وقت خود را صرف نابودی آرمان‌های راکستار کرده است.

مطمئناََ سه‌گانه‌ی قدیمی GTA آنقدر بزرگ و تاثیرگذار است که این بازسازی کوچک‌ترین تاثیر منفی‌ای روی فرنچایز نگذارد، اگرچه پیامی در مورد راکستار گیمز به ما می‌دهد. فکر این که وسواسی‌ترین شرکت بازی‌سازی به چنین پروژه‌‌ای چراغ سبز داده، باعث شگفتی است. بازی حکم خالی نبودن عریضه را دارد، اما با چنین نتیجه‌ای، خالی بودنش بهتر از نبودنش است!

معلق در هوا

GTA

طرفداران همیشه می‌دانستند که نوعی بازسازی از سه‌گانه‌ی سه بعدی GTA در دست ساخت قرار دارد. جمع کثیری مشتاق ریمیک بودند و عده‌ای واقع‌بین انتظار ریمستر را داشتند. حالا راکستار به ما نسخه‌ی The Definitve را می‌دهد و می‌گوید این نسخه نهایی بوده و بهترین تجربه‌ی ممکن را رقم خواهد زد. حقیقت را من به شما می‌گویم: بازی در هوا معلق است. بخش‌هایی ریمیک و قسمت‌هایی ریمستر شده‌اند، آن‌هایی که ریمیک شده‌اند، از جمله مدل کارکترها، بدتر از این نمی‌شوند. بخش‌های ریمستر شده مخلوطی از نکات مثبت و منفی هستند که منفی‌ها به مثبت‌ها می‌چربند.

طراحی جدید و چشم‌انداز استودیوی سازنده در قبال مدل شخصیت‌ها، رویکردی کارتونی و آرکید دارد که با چشم‌انداز و اتمسفر هدف راکستار حول بازی‌های کلاسیک همخوانی ندارد و به همین دلیل حس و حال قدیمی را القاء نمی‌کند. راکستار همیشه نوعی طراحی واقع‌گرایانه را در قبال شخصیت‌ها پیش گرفته است و بازی‌های قدیمی نیز از این قاعده مستثنی نیستند، اما حالا شاهد نسخه‌ای بدتر از بازی اورجینال هستیم که طراحی محیط و شخصیت‌ها در تضاد مطلق قرار دارند.

چنین تضادی در مسیر طراحی (دیزاین) یک بازی نشان می‌دهد که تیم سازنده در فاز آغازین کارگردانی پروژه شکست خورده است و نتوانسته چشم‌انداز خود را مشخص کند. با این وجود، اگر نکته‌ی مثبتی در بازی وجود داشته باشد، نورپردازی و محیط آن است که در نقاط مختلف عملکرد خوبی بر جای می‌گذارد، اگرچه در برخی مکان‌ها نورپردازی و ترکیب آن با سایه‌زنی به خوبی نقاط دیگر در نیامده است. انعکاس از سطوح مختلف قابل مشاهده بوده، نورهای نئونی جلوه‌ی ویژه‌ای به نسخه‌ی Vice City داده‌اند و از طرفی شاهد دورنماهای پرجزئیات‌تر و باکیفیت‌تری هستیم. حداقل انتظاری که از بازی داشتم، یکپارچگی تنها نکته‌ی مثبت آن یعنی نورپردازی بود که سرانجام در بخش‌هایی به یک ناامیدی دیگر بدل می‎گردد.

GTA

متاسفانه با وجود تلاش‌های صورت گرفته در جهت ارائه‌ی یک سیستم نورپردازی مناسب، بازی GTA تاکید محوری روی شخصیت‌‌ها دارد و به همین دلیل در حین سپری کردن ماموریت‌ها، شخصیت‌های شبیه به کارتون‌های دهه نودی به طور مداوم توجه‌ شما را به خود جلب می‌کنند و نمی‌گذارند که از نقطه‌ی مثبت یعنی محیط باکیفیت‌تر لذت ببرید.

بازی فقط در کارگردانی هنری ایراد ندارد؛ مشکلات فنی مختلف نیز می‌توانند به شکلی ناگهانی همان تجربه‌ی مناسب از محیط را به یک کابوس تبدیل کنند. به عنوان مثال، همواره باید دعا کنید که آب و هوا بارانی نشود. افکت باران در بازی شبیه به یک شوخی بی‌مزه است. بالای دریاچه‌ها افکت باران پردازش نمی‌شود و گویی ابرها همواره شخصیت اصلی را دنبال می‌کنند، از سمت مقابل پل‌ها مانعی برای باران نیستند.

در بازسازی GTA: San Andreas مِهی که سرتاسر نقشه را پوشانده بود برداشته شده است و حالا می‌توانید از ارتفاع تمامی مناطق را مشاهده کنید. این تصمیم از سوی سازنده باعث شده است که منظره‌‌ای به شدت مصنوعی پدید آید و نقشه کوچک‌تر از آنچه تصور می‌شد دیده شود. از آنجا که نسخه‌ی نسل نهمی بازی اختصاصی یا Native نیست، بنابراین تیم سازنده به طور کامل از سخت‌افزار کنسول‌های جدید بهره‌ای نبرده است. به عنوان مثال انتظار می‌رفت که شاهد خیابان‌های شلوغ‌تر باشیم، اما خبری از این دست بهبودها نیست یا این که میزان بهبود کافی به نظر نمی‌رسد.

نرخ فریم در کنسول‌های نسل نهمی که این نقد بر اساس آن نوشته شده، قابل قبول است، اما پس از تست بازی روی پلی استیشن 4 متوجه شدیم که پایداری مقبولی در بحث نرخ فریم وجود ندارد.

GTA

سازنده نه تنها در ارائه‌ی حس نوستالژی‌ای که دنبالش بودیم عاجز است، بلکه با دخالتی غیر ضروری در کارگردانی هنری و توجه‌ ناکافی به برخی جنبه‌های فنی، به طور کلی یک حس نوستالژی تحریف و تخریب شده را ارائه می‌دهد.

وعده‌های پوچ

سه‌گانه‌ی GTA با وعده‌ی سیستم کنترل و تیراندازی GTA V معرفی شد. اگرچه هر سه بازی از این نظر بهبودهایی به خود دیده‌اند و از آن سیستم شوتینگ خشک فاصله گرفته‌اند، اما آوردن نام GTA V تنها یک اغراق در بهبود است. دیگر شاهد قفل شدن هدف (Aim-Lock) روی مردم یا دشمنان نخواهید بود و این موضوع باعث می‌شود که بتوانید در هنگام هدف‌گیری میان اهداف خود تمایز قائل شوید.

بزرگ‌ترین نکته‌ی مثبت این سه‌گانه که به شکلی قابل توجه طاقت‌فرسا بودن نسخه‌ی کلاسیک را کاهش می‌دهد، اضافه شدن چک پوینت است که امری قابل پیش‌بینی و ابتدایی به شمار می‌رود. از آنجایی که در این آثار احتمال شکست خوردن در ماموریت‌ها بنا بر دلایل شانسی بالا است، حالا در صورت رخداد چنین اتفاقی و شکست خوردن در ماموریت‌ها، می‌توانید آن‌ها را از آخرین چک پوینت آغاز کنید.

کلام آخر

بازسازی GTA Trilogy می‌توانست راه‌های مختلفی را پیش‌ بگیرد و سازنده‌ بدترین راه را انتخاب کرد. مخاطبین جدید بازی‌های ویدیویی باید چشم‌انداز قدیمی راکستار را تجربه کنند و بهترین گزینه برای مخاطبین قدیمی خواهان حس نوستالژی، قطعاََ تجربه‌ی همان بازی‌های قدیمی است. GTA Trilogy – Definitive Edition یک ترور نوستالژی و انهدام اتمسفر به شمار می‌رود که باید از آن دوری کرد. 60 دلار را در جیب خود نگه دارید، عدم وجود چک پوینت در بازی‌های کلاسیک را بپذیرید و همان آثار سرگرم‌کننده‌ی کلاسیک را تجربه کنید.

author-avatar

About واران گیم

واران گیم محلیست برای انتقال اخبار بازی ها و ارائه خدمات به کاربران فارسی زبان جهان

Related Posts

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *