شرح کامل داستان Elden Ring؛ قسمت پایانی
لجوجترین پهلوانان سرزمین میانه، عبور از مسیرهای پر پیچ و خم و بغرنج «کوهستان غولها» را خودکشی میپنداشتند. اطمینان را حتی در اولین قدمها هم نیافتم؛ سمتی از مسیر، جنازههای عمودی در دل یخ، به چهرهی وا رفتهام زل زده بودند و در سمت دیگر، غولهای منجمد صف بسته بودند؛ گویی هر لحظه ممکن است یخ خود را درهم بشکنند و با یک حرکت حتی نگذارند اثری از من بر جای ماند. اما مسیر توانفرسایی را تا کوهستان غولها طی کرده بودم، حالا زمان جا زدن نیست!
در قسمت اول از شرح کامل داستان بازی Elden Ring، توضیح دادم که به ترتیب استاندارد رویارویی با باسها، داستان را شرح میدهم. با هر یک از این دمیگادها داستان را نقل خواهم کرد و در عین حال، جزئیاتی که ممکن است از دست داده باشید را نیز متذکر خواهم شد. قسمت اول مقاله را در ابتدای این پاراگراف پیوند زدیم، اگر نیمۀ نسخت را مطالعه نکردهاید، حتماً روی قسمت آبی کلیک کنید.
Radahn
ژنرال رادان در ناحیۀ کیلید (Caelid) که آسمانی خونین بر فراز آن نقش بسته است، استقرار دارد. از ژنرال رادان به عنوان قویترین و دلیرترین دمیگاد یاد میشود. در توضیحات زرهاش، از گادفری به عنوان الگوی اصلی وی یاد شده و به همین خاطر است که از شیر روی دوش گادفری یعنی سراش (Serosh)، به عنوان نماد اصلی زرهاش استفاده شده است. رادان برای پدرش، راداگون، نیز احترام زیادی قائل بود و به نشانۀ احترام، کلاهخودی با موهای قرمز را بر سر میگذاشت. رادان در کل زندگیاش به دنبال این بود که در حد و اندازههای گادفری و راداگون قدرتمند شود.
در مسیر طاقتفرسای یافتن قدرت، بنا به دلایلی نامشخص، هیکل او به طرز عجیب و غیرمنتظرهای عظیم شد، تا جایی که دیگر نمیتوانست سوار اسب نحیف و لاغر خود، لئونارد (Leonard)، شود. بنابراین، رادان به «شهر جادوگری» در کیلید سفر کرد تا جادوی جاذبه و وزن را فرا بگیرد. در نهایت او موفق شد تا به بالاترین درجۀ ممکن در جادوی جاذبه دست پیدا کند. این مهم سبب گشت تا ستارگان به دست او فتح شوند و همچنین با بهرهگیری از جادو تا حدی سبکوزن شود که همچنان بتواند سوار اسب مورد علاقۀ خود شود. نماد «جادوی جاذبه و وزن» روی دو شمشیر وی و از طرفی جادوهای خاص او در هنگام مبارزه، هر دو گواه محکمی بر این موضوع هستند.
در نبرد سهمگین فروپاشی الدن رینگ، مالنیا و رادان آخرین جنگجویانی بودند که یک به یک در مقابل هم قرار گرفتند. در نهایت، مالنیا رادان را به نفرینی که در خود دارد یعنی Scarlet Rot آلوده کرد و رادان نیز سلامت روان خود را از دست داد. از زمان فروپاشی الدن رینگ و پایان نبرد سخت، رادان در بیابان کیلید سرگردان است و از گوشت همراهان خود تغذیه میکند. او در انتظار سلحشوری استوار است تا وی را شکست دهد. سربازان و پیروان وفادار رادان متوجه هستند که او همیشه یک فرماندۀ شرافتمند بوده است و به سرگردانی عذابآور وی نیز آگاهی دارند، بنابراین در مسیر رسیدن شما به رادان، نه تنها کسی جلوی شما را نمیگیرد، بلکه فستیوالی برگزار شده تا نبردی شرافتمندانه پایان او را رقم بزند.
بازی از بَدو ورود تارنشید به کیلید، سعی میکند رادان را قویترین دمیگاد معرفی کند و اوج آن در قصر رِدمِین (Redmane Castle) مشاهده میشود. رادان پشت سربازی پنهان نمیشود، بلکه به تنهایی در مقابل شما و دهها احضار از سمت شما میایستد. به عبارت دیگر، بازی همواره قصد دارد عظمت، قدرت و شرافت او را به نمایش بگذارد. اگر پس از مرگ رادان به جیرن، برپاکنندۀ فستیوال، رجوع کنید، او از شما تشکر میکند؛ چرا که یک مرگ شرافتمندانه را به رادان تقدیم کردهاید.
Rykard
رایکارد (Rykard)، یکی از منحصربهفردترین دمیگادها، در دل کوهستان گلمیر مستقر است؛ قلمرویی که سالها پس از فروپاشی الدن رینگ، همچنان نبرد در آن ادامه دارد. رایکارد همواره در زندگی خود بر علیه Golden Order و خواستههای آن صحبت کرد. دلیل اصلی آن بود که Greater Will و نظم شیطانیاش با تحمیل و زور، جنگجویان سرزمین میانه را تبعید میکند. Golden Order نیز در نهایت حکم کفر را علیه رایکارد صادر کرد. مشخصاً Golden Order قدرت مطلق سرزمین میانه بود و به دنبال همین موضوع، بسیاری آن را میپرستیدند، به آن ایمان داشتند و از آن پیروی میکردند. بنابراین، رایکارد مورد نفرت بخش کثیری از ساکنان و قبایل سرزمین میانه قرار گرفت و این مبحث مهم باعث شد تا برای جلب نظر نظم طلایی، از هر سویی، قبیلهای به کوهستان گلمیر و قصر رایکارد هجوم ببرد.
در بدو ورود به Volcano Manor، کاراکتر Tenith از شما میپرسد: «آیا تاکنون به Guidance of Grace شک کردهای؟»
مشخصاً شما (تارنیشد) از سوی Golden Order انتخاب شدهاید تا الدن رینگ را بازیابی و از نابودی سلطنت Greater Will جلوگیری کنید و راهنمای شما در طول این مسیر (Guidance of Grace) نیز به لطف Golden Order در دیدگان شما وجود دارد. در عمارت Volcano نه تنها افراد زیادی به نظم طلایی اعتقاد ندارند، بلکه اکثریت آنها زندگی خود را صرف مبارزه با آن کردهاند و دلیل مطرح شدن سوال مذکور از سوی Tenith نیز همین است. بنابراین اگر پاسخ مثبت دهید، او شما را به ماموریت کشتن چندین تارنیشد معتقد به Golden Order میفرستد. رایکارد نیز هیچگاه در مقابل Golden Order سر خم نکرد و به وضوح اعلام کرد که به جنگ با آن میرود، هر چند این نبرد یک کفر تلقی میشد.
رایکارد برای ایستادگی در مقابل یک سرزمین، به قدرتی قابل توجه نیاز داشت و به همین خاطر با مار بزرگ همپیمان شد تا شرایط او با دشمنان تا حدودی برابر شود. مار بزرگ تنها در حالتی قدرت خود را در اختیار شخص دیگری قرار میداد که بگذارد او را ببلعد و این عهد بین رایکارد و مار بزرگ رخ داد. به دستور Golden Order، افراد زیادی سعی کردند تا رایکارد، ارباب مار بزرگ، را نابود کنند؛ اما موفق نشدند و بدن آنها در شمشیر وی زندانی شد.
اگر پس از شکست دادن رایکارد با کاراکترهای مستقر در Volcano Manor صحبت کنید، متوجه خواهید شد که هیچیک از شکست خوردن وی ناراحت نیستند. شخصیت برنال متذکر میشود که رایکارد ضعیف بود و به طور طبیعی قدرتمندان موجودات ضعیفتر را نابود میکنند. نکتۀ قابل توجه دیگر این است که شما در حقیقت رایکارد را نابود نکردهاید؛ اگر به محیط مبارزه بازگردید، متوجه خواهید شد که رایکارد در حال بازسازی خود است. با این وجود، شما آخرین تکه از الدن رینگ را به دست آوردهاید.
با در دست داشتن تمامی Great Runeها، مقصد بعدی درخت طلایی عظیم است که در پایتخت یعنی لیدنل قرار دارد. در زمان ورود به پایتخت، ملینا ظاهر میشود و میگوید که قرار بین شما و او با موفقیت انجام شده است (آوردن وی به پای اِردتری) و قصد دارد از شما جدا شود. ملینا متذکر میشود که ادوات قدرتیافتن (آپگرید) و همچنین مرکب را پیش شما میگذارد.
در نزدیکی اِردتری، گادفری سعی میکند تا از ورود شما جلوگیری کند؛ اما توجه داشته باشید که شما تنها با حالت روح او مبارزه میکنید، روحی که نمودی از جوانی وی و عصری است که هنوز به یک تارنشید تبدیل نشده بود. هالۀ طلایی نیز این موضوع را تایید میکند. شما با نابود کردن باسهای خط اصلی داستان، «یادگار» (Remembrance) آنها را به دست میآورید. با شکست دادن گادفری در این مقطع، «یادگار گادفری» را به دست خواهید آورد، اما در ادامۀ بازی با فرم اصلی و کنونی او مبارزه خواهید کرد که «یادگار Hoarah Loux» را به شما خواهد داد. در ادامه حول این موضوع توضیحاتی را ارائه خواهم داد.
پس از نبرد با گادفری، باری دیگر با مورگات روبهرو خواهید شد که در قسمت قبلی توضیحات کاملی را حول این دمیگاد ارائه دادم. مورگات تمامی دمیگادهای دیگر را خائن خطاب میکند؛ چرا که وی اعتقاد دارد دمیگادهای دیگر به Golden Order و اِردتری اهمیتی نمیدهند و تنها به دنبال جاهطلبی و قدرتطلبی خود هستند. در حقیقت، مورگات اعتقاد قلبی به Golden Order دارد و خواستۀ اصلی او دفاع از اِردتری است. پس از شکست دادن مورگات، متوجه خواهید شد که اِردتری به شما اجازۀ ورود نمیدهد.
در این لحظه، ملینا باری دیگر با شما ملاقات میکند و توضیح میدهد که تنها راه ورود به اِردتری و الدن لورد شدن، سوزاندن آن با نوعی آتش ویژه (آتش سوزان یا Smoldering Flame) است. برای یافتن این آتش منحصربهفرد، ماجراجویی تازهای خواهید داشت در «کوهستان برفی غولها».
پیرزن Finger Reader در Roundhold Table، توضیح میدهد که Greater Will شما را طرد کرده است و برای دریافت پاسخ یا ماموریت بعدی از سوی این قدرت مطلق خارجی، باید بیش از هزار سال صبر کنید. اگر در پاسخ، قصد خود مبنی بر آتش زدن اِردتری از طریق «آتش سوزان» در کوهستان برفی غولها را آشکار سازید، او شوکه میشود و شما را منع میکند، چرا که نه تنها این عمل از دید Greater Will یک گناه کبیره (Cardinal Sin) است، بلکه به یک قربانی نیز نیاز خواهد بود.
Fire Giant
برای دستیابی به Smoldering Flame، ابتدا باید با Fire Giant مقابله کنید. در جهان بازی، اطلاعات زیادی حول این باس (فایر جاینت یک دمیگاد نیست) وجود ندارد؛ اما در عصرهای پیشین، کوهستان برفی محل سلطنت غولها بود که مورد غضب ماریکا قرار گرفتند. در سرتاسر کوهستان برفی، غولهای یخزده را مشاهده میکنید که گواهی بر این موضوع هستند. عامل هرج و مرجهای کنونی و انقراض نسل غولها، ملکه ماریکا است و Fire Giant تنها غول باقی مانده به شمار میرود؛ غولی نفرین شده به دست ماریکا برای حفاظت از Smoldering Flame. در توضیحات برخی آیتمها، مدارکی وجود دارد مبنی بر این که ملکه ماریکا در کوهستان برفی متولد شده است و ریشههای او به این سرزمین برمیگردد.
پس از نابودی Fire Giant، حالا بر فراز کوهستان برفی قرار خواهید گرفت؛ جایی که Smoldering Flame در اختیار شما قرار دارد. در این مقطع، ملینا به شما توضیح خواهد داد که برای به آتش کشیدن اِردتری، حاضر است خود را قربانی کند و شما نیز این پیشنهاد را قبول میکنید. پس از این واقعه، در قلمرویی به نام فاروم آزولا (Farum Azula) بیدار خواهید شد.
در قلمروی ابتدایی بازی، Limgrave، بقایا و خرابههایی از بناهای کهن دیده میشود. در توضیحات آیتمهای قرار گرفته روی آنها، با نام «معبدی در آسمان» (Temple in The Sky) مواجه خواهید شد. ناحیۀ Farum Azula بیشترین شباهت را به این بناها دارد و احتمالاً این قلمرو، حالت نابود شده و پر هرج و مرج همان معبد قدیمی باشد.
Maliketh
در فاروم آزولا، با Clergyman روبهرو خواهید شد، کاراکتری که اگر کیلید را به خوبی جستوجو کرده باشید، از قبل با او آشنا شدهاید. کلرجیمن از شما میخواهد که برایش Deathroot جمعآوری کنید. بعدها در جریان مبارزه متوجه خواهید شد که کلرجیمن در حقیقت ملیکث، برادر و سایه ملکه ماریکا، است. ملیکث به عنوان مالک نشان مرگ، به دنبال Deathroot است تا قدرت بیشتری دریافت کند و شما نیز در پی نشان مرگ، با او مبارزه خواهید کرد. پس از نابودی ملیکث، شاهد یک شیء قرمز درون هالهای از تاریکی هستید، این شیء همان نشان مرگ (Rune of Death) است.
پس از کسب نشان مرگ، دوباره در پایتخت سرزمین میانه یعنی لیندل بیدار خواهید شد، اما حالا خاکستر همه جا را فرا گرفته است و خبری از آن سازههای شکوهمند نیست. حالا مسیر منتهی به اِردتری سرراستتر و بدون هیچ پیچیدگی به نظر میرسد، اما Sir Gideon Ofnir، تارنیشیدی که در کنار شما به دنبال لقب الدن لورد بود، حالا مانع شما میشود. Sir Gideon را به عنوان دانای کل میشناسند و به همین خاطر است که با مراجعه به او، میتوانید اطلاعات زیادی را در مورد دمیگادها دریافت کنید. از آنجایی که گیدیون بر سر لقب الدن لورد با شما در رقابت بود، بنابراین مقابله با وی گریزناپذیر بود، اما نکته قابل توجه این است که او دیگر قصد ندارد الدن لورد بشود و به این نتیجه رسیده که ملکه ماریکا تقدیر تازهای را برای همه در نظر گرفته است و کشمکشهای کنونی سرزمین میانه باید تا ابد ادامه پیدا کند.
Hourax Loux
حالا در محلی که با مورگات مبارزه کرده بودید، این بار گادفری تحت نام Hourax Loux سد راه شما میشود. گادفری پس از محو شدن نور چشمانش، دریافت لقب خفتبار تارنیشد و تبعید از سرزمین میانه (از اصطلاح Long March برای تبعید استفاده میشود)، وارد ماجراجوییهای متعددی شد. گفته میشود که بسیاری از تارنیشدها، قبیله و تمدنهای خود را تشکیل دادند و پیشینۀ خود را به فراموشی سپردند. گادفری نیز با دریافت نام Hourax Loux، دیگر آن گادفری سابق نیست، اما حالا بازگشته است تا باری دیگر لقب الدن لورد را به دست بیاورد. هدف مشترک میان شما و Hourax Loux، باعث میشود تا یک نبرد چالشبرانگیز شکل بگیرد.
Radagon & Elden Beast
با ورود به اِردتری، ماریکا را خواهید دید که به بخشی از الدن رینگ زنجیر شده است، اما سرانجام آزاد میشود و موی طلاییاش به قرمز تغییر رنگ میدهد. با این تغییر رنگ، متوجه میشویم که حالا دیگر با راداگون طرف هستیم و خبری از ماریکا نیست. جایگزینی شخصیت میان راداگون و ماریکا به صورت فیزیکی نیز انجام میشود، ما با هیکلی درشتتر و موهای قرمز طرف هستیم. پس از شکست دادن راداگون، تاریکی او را در بر میگیرد و در نهایت الدن بیست (Elden Beast) از دل آن تاریکی ظاهر میشود.
همانطور که در قسمت قبلی مقاله توضیح دادم، الدن بیست بنده و تبعهای برای Greater Will محسوب میشود و نمادی قابل لمس از Golden Order است، در حالی که ماریکا تنها حکم یک کالبد را داشت. به عبارت دیگر، الدن بیست (تبعه Greater Will) در قالب کالبدی دیگر به نام ماریکا (یا راداگون) حضوری طولانی مدت در سرزمین میانه داشت. حالا شاید از خود بپرسید که اگر Greater Will شما را به سمت اِردتری و دریافت لقب الدن لورد هدایت کرده است، حالا چرا از طریق راداگون و الدن بیست قصد دارد مانع شما باشد. مشخصاً، دلیل اصلی آن است که برای ورود به اِردتری، «گناه کبیره» (آتش زدن اِردتری) را انجام دادهاید و به بازۀ هزار ساله مشخص شده از سوی Finger Reader توجه نکردید. با شکست دادن الدن بیست، Greater Will تسلط خود بر سرزمین میانه را از دست میدهد. توجه داشته باشید، Geater Will که یک Outer God است، نابود نمیشود و احتمالاً تنها در سرزمین میانه نفوذی نخواهد داشت.
پایانها
توجه: بازی الدن رینگ 6 پایان کشفشده دارد (شاید پایانی هم وجود داشته باشد که هنوز کسی به آن دست پیدا نکرده است) و در شرح آنها نمیتوان با قطعیت صحبت کرد؛ اما بر اساس صحبتهای قبلی و برخی کوئستهایی که در خط اصلی داستان قرار ندارند، میتوان نتیجهگیریهایی داشت. بنابراین در این بخش مرز مشخصی میان واقعیت و تئوری وجود ندارد.
Age of Fracture
همان پایان استاندارد بازی است که برای رسیدن به آن نیاز به انجام کوئست خاصی ندارید. در این حالت شما الدن رینگ را بازسازی میکنید و الدن لورد میشوید. سرزمین میانه به حالت عادی خودش باز میگردد و اِردتری که آتش گرفته بود، باری دیگر طلایی میشود.
Lord of Frenzied Flame
این پایان در تضاد با دیگر اختتامیهها قرار میگیرد. برای رسیدن به این پایان، باید در سطوح زیرین لیندل “Three Finger” را پیدا کنید تا روی شما نشان بگذارد. با این پایان، شما «ارباب هرج و مرج» (Lord of Chaos) خواهید شد و در انتها نیز با نابود کردن اِردتری، سرزمین میانه را ترک خواهید کرد. ملینا نیز از این انتخاب شما غضبناک خواهد شد و قسم میخورد که از هر فرصتی برای نابودی شما استفاده کند.
Age of Duskborn
در صورتی به این پایان دست پیدا خواهید کرد که کوئست فیا (Fia) را انجام داده باشید. در این صورت، با اضافه کردن نشان شاهزادۀ مرگ (Mending Rune of Death Prince) به الدن رینگ، احتمالاً جاودانگی از میان میرود و باری دیگر موجودات فناپذیر خواهند شد. این پایان با میانپرده یک مه غلیظ در اطراف اِردتری به شما نمایش داده میشود.
The Blessing of Despair
در صورتی به این پایان خواهید رسید که کوئست Dung Eater را کامل انجام داده باشید و Mending Rune of Fell Curse را به الدن رینگ اضافه کنید. با این «نشان»، ابری قهوهای و قرمز بر فراز آسمان سرزمین میانه نقش خواهد بست. این پایان، آرزوی Dung Eater مبنی بر انتقال نوعی نفرین به کسانی که از آنها متنفر بوده و کشته است را برآورده میکند. او با نفرتی غیرقابل توصیف، میخواهد تا ابد ساکنان سرزمین میانه غرق در بیماری و نفرین باشند.
Age of Order
در صورتی به این پایان دست پیدا خواهید کرد که کوئست Brother Corhyn و Gold Mask را انجام داده باشید. در این صورت، با اضافه کردن Mending Rune of Perfect Order به الدن رینگ، شاهد یک دایرۀ کامل حول آن خواهید بود. این پایان تفاوت چندانی با پایان اصلی بازی یعنی Age of Fracture ندارد و در حقیقت سعی میکند آن را به کمال برساند و یک Golden Order بهتر را به وجود آورد. با انتخاب این پایان، اِردتری طلاییتر و آسمان نیز طلایی خواهد شد.
Age of Stars
با تکمیل کوئست رانی، متفاوتترین پایان بازی یعنی Age of Stars را مشاهده خواهید کرد. انجام کوئست طولانی رانی، نشان احضار وی در اِردتری را به همراه میآورد. او سَرِ ماریکا را روی بدنش میگذارد، وعدهای جدید به تمامی موجودات زنده در سرزمین میانه میدهد و در نهایت اعلام میکند که «عصر ستارگان» فرا رسیده است. این بدان معنا است که مردم سرزمین میانه از این به بعد با قدرت اختیار و توانایی تصمیمگیری زندگی خواهند کرد و تحت فرمان یک قدرت مطلق نخواهند بود. در نهایت، پلیر همسر رانی و رانی نیز فرمانروای جدید سرزمین میانه خواهد شد.
گفته میشود که قبل از پدیدار شدن اِردتری و سلطهطلبی Greater Will، ستارگان بر سرزمین میانه تسلط داشتهاند. با ظهور Greater Will، نوعی دیکتاتوری شکل گرفت و قدرت انتخاب یا اختیار از مردم سرزمین میانه سلب شد. تلاش رانی حول بازگرداندن عصر ستارگان، در جهت منفعت مردم سرزمین میانه بود، اگرچه برای رسیدن به این هدف، در مقاطعی نیز مجبور به انجام اعمالی تاریک نیز شد. دمیگادها مطلقاً شر یا کاملاً خیر نبودند، بلکه رفتارهای کاملاً انسانی از آنها میزد. به عنوان یک جمع نیز برخی از آنها به شر تمایل داشتند و عدهای نیز خیر، اما موضوعی که سرزمین میانه را به دیکتاتوری سوق میداد، تاثیر Greater Will ،Golden Order و الدن رینگ بر آنها بود که نوعی رقابت را به وجود میآورد.
چگونه یک ایمپریوم (رانی) میتواند به قدرت برسند و فرمانروای سرزمین میانه باشد؟
پاسخ: اولاً مدتها پیش و در زمان مرگ گادوین، رانی از کالبد ایمپریوم خود جدا شده بود. دوماً، حالا که Greater Will و Golden Order برکنار شدهاند، دیگر به سه شرط اساسی نیازی نیست.
پایان خط اصلی داستان Elden Ring
Godwyn The Golden
در یک شامگاه زمستانی، لحظاتی که سرزمین میانه در چنگال ظلمات شب به اسارت گرفته شده بود، «نشان مرگ» به دست سواران تاریکی به تاراج رفت و نیمهخدایان گرانسر نظارهگر سقوطشان بودند. اولین آنها گادوین زرین بود.
گادوین را به عنوان شکارچی اژدها برای Golden Order میشناختند؛ نیمهخدایی که توانست به پیروزیهای غیرقابل باوری دست پیدا کند. شاید بتوان بزرگترین افتخار او را پیروزی در مقابل اژدهای باستانی فورتیسکس (The Ancient Dragon Fortissax) دانست. اما گادوین به جای قتل این اژدها، تصمیم گرفت از جانش بگذرد و با او پیمان دوستی ببندد. از سوی دیگر، گفته میشود که گادوین فرزند برگزیده و محبوب ملکه ماریکا بوده است و به همین دلیل مرگ او، ماریکا را تا مرز جنون برد.
پیش از این (در قسمت اول مقاله) توضیح دادم که Cursemark of Death باعث شد تا مرگ حقیقی (True Death) برای گادوین و رانی رخ ندهد. بدن گادوین زنده ماند، اما روحش زایل شد و از سمت دیگر کالبد رانی از بین رفت، اما روحش باقی ماند. شمشیری به نام Golden Epitaph در بازی وجود دارد که تحت تاثیر میکوئلا ساخته شده است. این شمشیر شکل گرفت تا با احترام، گادوین را به مرگ حقیقی برساند و او را از عذابی که میکشد رهایی دهد. با وجود این تلاشها، این شمشیر هیچگاه به گادوین نرسید.
شاید خیلیها متوجۀ این موضوع نباشند، اما گادوین در قالبی بسیار متفاوت، همچنان در بازی حضور دارد و شما میتوانید او را ببینید.
برای یک مرگ حقیقی، روح باید به اِردتری وارد شود، اما این اتفاق در مورد گادوین هرگز رخ نداد، در حقیقت روح این دمیگاد به Hollow Brand of Death Prince جذب شد و بدنش نیز به موجودی تحت نام Prince of Death جهش یافت. به همین خاطر، همچنان یک Deathbed Companion میتواند گادوین را احیا کند.
Deathbed Companionها تارنیشدهایی هستند که در قلمرویی خارج از سرزمین میانه به دنیا آمدهاند. آنها از قدرت (Vigor) جنگجوها تغذیه میکنند و زمانی که به سطح مناسبی از این قدرت دست پیدا کنند، میتوانند یک نجیبزادۀ متعالی را احیا کنند. در طول بازی با فیا آشنا خواهید شد که یک Deathbed Companion محسوب میشود. او یک هدف در بازی دارد و آن هم احیای گادوین زرین است.
Malenia, Blade of Miquella
داستان مالنیا حول سمی هولناک به نام Scarlet Rot میچرخد. گفته میشود که این نوع از فساد تجلی یک خدای خارجی بسیار کهن است که از بَدو تولد، در کالبد مالنیا مهر و موم شده است. روایات مختلفی وجود دارد که این سم در همان دورههایی ابتدایی زندگی و زمانی که شمشیرزنی را تمرین میکرد، مالنیا را تحت تاثیر قرار دارد.
افراد زیادی از سرزمین میانه فرقهای با نام Children of Rot را تشکیل دادند و به پرستش مالنیا پرداختند، اما او از آنها روی برگرداند و تمام زندگی خود را به محافظت از برادرش، میکوئلا، اختصاص داد. با وجود این که بدن مالنیا مقاومت شدیدی را در برابر Scarlet Rot نشان میداد، او در نهایت بخشهایی از بدن خود را به این نفرین فاسد کننده از دست داد. قطعات فلزی که جایگزین اعضای بدن او شدند، توسط خاندان Marais ساخته شدهاند. از آنجایی که فرزندان این خاندان با بدنهای ناقص و رنجور به دنیا میآمدند، در زمینۀ ساخت اعضای مصنوعی، مهارت خیرهکنندهای داشتند. بعدها این خاندان نیز به پرستش مالنیا پرداخت.
بعدها، میکوئلا یک دست طلایی را به مالنیا هدیه داد که گفته میشود عملکردی به دقت دستی طبیعی دارد. مالنیا قسم خورد تا از برادر خود که به نفرین «جوانی ابدی» دچار شده است، محافظ کند و به همین خاطر لقب Blade of Miquella را دریافت کرد.
در زمان فروپاشی الدن رینگ، مالنیا نیز به نبرد ملحق شد و توانست یکی از Great Runeها را از آن خود کند. نظامیان تحت فرمان مالنیا که تحت عنوان Cleanrot Knight شناخته میشدند، سرنوشت گره خورده خود با Scarlet Rot را پذیرفته بودند و همین موضوع آنها را به شوالیههایی نترس و هولناک تبدیل کرده بود.
اما نقطۀ عطف نبرد حاصل از فروپاشی الدن رینگ، رویارویی رادان و مالنیا بود. ابتدا سربازان و نظامیان دو جبهه یکدیگر را قلع و قمع کردند، اما زمانی که این دو در مقابل یکدیگر قرار گرفتند، فاتحی مسلم مقدر نشد. در نهایت، مالنیا Scarlet Rot ننگین خود را در گوشت و پوست رادان فرو کرد تا به مرور زمان جنون سراغاش آید و در بیابانهای کیلید سرگردان شود.
پایان