بازی Death Stranding جسورانهترین پروژهی AAA تاریخ است

کوجیما شجاعترین کارگردان و Death Stranding جسورانهترین پروژهی AAA تاریخ است، عنوانی که حتی ثروتمندترین استودیوها نیز جرات پذیرفتن ریسک ساخت آن را ندارند.
تنها برای یک لحظه تصور کنید که شما هیدئو کوجیما (Hideo Kojima) و خالق مجموعهی تحسینشدهی Metal Gear Solid هستید. حال شرکتی به نام کونامی (Konami) که تمام زندگی خود را صرف بالا بردن اعتبار آن کردهاید به شما روی ناخوش نشان میدهد و آن را ترک میکنید. سپس، نوبت به سونی میرسد تا به وسیلهی یک چِک سفید از شما بخواهد تا یک بازی انحصاری که تمام و کمالِ توسعهی آن بر عهدهی خودتان است و هیچ فشاری از سوی ناشر به شما وارد نیست برایش تولید کنید. اکنون چه بازیای خواهید ساخت؟
به شخصه اطمینان دارم که شما شرایط فوقالعاده حساس خود را در نظر میگیرید و ممکن است که در صورت عدم موفقیت بازی مورد نظر، پس از کونامی حتی سونی نیز به شما پشت کند. قطعاً در این لحظه ایدههای درخشانی را در سر خود میپرورانید اما در کمال ناباوری تصمیم میگیرید که یک بازی آخرالزمانی که به گفتهی بسیاری یک نوع شبیهساز پیادهروی و تحویل مرسوله است را بسازید. همچنین، بازیگری چون نورمن ریداس (Norman Reedus) از سریال The Walking Dead را دعوت به همکاری میکنید و یک نوزاد که در محفظهای عجیب و غریب حبس شده را به سینهی او متصل میکنید.
مدس میکلسن (Mads Mikkelsen) و گییِرمو دلتورو (Guillermo Del Toro) افرادی هستند که به تنهایی میتوانند بار هنری یک اثر را بالا ببرند و آنها را نیز به همراه چندین فرد مشهور هالیوودی دیگر به همکاری در پروژهی خود فرا میخوانید. واقعیت امر این است که اگر پیش از انتشار بازی Death Stranding کوجیما جملات فوق را مستقیماً به من میگفت، کاملاً سردرگم و گیج میشدم و هیچ ایدهای در مورد آن نداشتم. حتی قوهی تخیل من نمیتوانست تصور کند که Death Stranding چیست و قوهی تعقل من نیز با سنجش اوضاع حساس کوجیما، ساخت چنین بازیای را دیوانگی خطاب میکرد.
در واقع، هیچ تصویری از چنین اثری در صنعت بازیهای ویدیویی وجود نداشت. نه تنها در صنعت بازیهای ویدیویی، بلکه در سایر رسانهها نیز چنین چیزی نمیتوان یافت و شگفتانگیز است که چگونه یک کارگردان که در حساسترین دورهی فعالیت خود قرار دارد چنین شجاعت و جسارتی به خرج میدهد تا یک بازی متفاوت، خاصپسند و AAA بسازد.

البته، گاهی اوقات خالق یک اثر به قدری در بین طرفدارانش تاثیرگذار و محبوب میشود که حتی گیمرها جرات “نه” گفتن به ایدههای بد او را از دست میدهند. برای مثال به جورج لوکاس (George Lucas) و پیش درآمد Star Wars نگاه کنید. اما واضح است که بدون فشار ناشر و تعیین و تکلیف بالادستیها، شخصیت کوجیما به سمت تکامل حرکت خواهد کرد. من مطمئنم که او در کونامی نسبت به بسیاری از توسعهدهندگان دیگر از آزادی عمل بیشتری برخوردار بود اما چنین احساس میشود که قوهی تخیل کوجیما در Death Stranding تمام و کمال آزاد شده است.
بدون هیچ تردیدی، Death Stranding یک بازی خاص است که اگر در دستهی علاقهمندانش قرار داشته باشید، حسی عجیب و فوقالعاده را حین تجربهی آن لمس خواهید کرد. نقشآفرینی بازیگران مشهور، کاتسینهای طولانی، سیستم هوشمند به هم پیوسته، تکامل تدریجی جهان بازی، ارتباط گیمرها با جهان پیرامون خود و قرارگیری عناصر شبیهسازی در این بازی، به قدری منظم در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند که به واقع ستودنی است.
بسیاری از کارشناسان و گیمرها همچنان در نامگذاری سبک Death Stranding تردید دارند. برخی که از تجربهی این بازی لذت نمیبرند از آن به عنوان شبیهساز پیادهروی صرف که هیچ هیجانی ندارد یاد میکنند که حتی در این صورت نیز با بهترین و پرطرفدارترین بازی شبیهساز پیادهروی روبرو هستیم. فارغ از پیادهروی و گذشتن از چالشهایی که در پیمایش نقطهی A تا B در مسیر شما قرار دارد، لحظاتی در این بازی تجربه میکنید که در هیچ بازی یا فیلم دیگری نمیتوان آنها را یافت.
برای مثال، افکت صوتی چند ثانیهای ورود به محدودهی بارش تایمفال به قدری تاثیرگذار و دلهرهآور طراحی شده است که به وضوح استرس را به خون شما تزریق میکند. همچنین، باسفایتهایی که هیچ ایدهای از شکل و شمایلشان ندارید و بسیار عمیق و مفهومی طراحی شدهاند را میتوانید به این مورد اضافه کنید. استرس گذر از میان BTها، گذر از کوههای پوشیده شده از برف که به معنای واقعی کلمه با ورود BTها زجرآور میشوند، حس خوب برخورد با یک وسیلهی نقلیه، تایمفال شلتر، نردبانها، پستباکس و یا مرسولهی گمشده که توسط گیمرهای دیگر در جهان بازی رها شدهاند نیز از جمله نکاتی هستند که تنها در Death Stranding میتوان آنها را تجربه نمود.
البته، تاکید میکنیم که اگر تاکنون این عنوان را تجربه نکردهاید و قصد تجربهی آن را دارید، با خاموش کردن اتصال اینترنت به محتوای بازی و حتی تجربهی خودتان لطمه وارد نکنید. در واقع، بسیاری از نکات مثبت بازی زمانی نمایان میشوند که به جهانهای موازی سایر گیمرها متصل باشید و حتی میتوانید با فشردن تاچپد کنترلر، سمهای دیگر در جهانهای موازی دیگر را صدا بزنید.

به هر ترتیب، اگر بازی عرضه نشده بود و تمامی موارد فوق را به ما میگفتند، چنین حس میکردیم که با یک بازی مستقل آزمایشی روبرو هستیم که بودجهی ساخت آن از Call of Duty نیز بیشتر است. جالب است بدانید که چند ساعت بعد از تجربهی بازی و پس از پیمودن گسترهی وسیعی از مناطق صعبالعبور، Death Stranding از شما میخواهد که به نقطهی شروع بازگردید. امروزه یک ناشر بزرگ تمامی تلاش خود را به کار میگیرد تا از خسته کننده شدن بازی و ریزش مخاطبین و افت فروشش جلوگیری کند. اما Death Stranding به قدری اعتماد به نفس دارد که مسیر خود را برای جلوگیری از افت آمار فروشش تغییر نمیدهد و ترسی از بروز این اتفاق ندارد.
در نهایت، شاید Death Stranding تنها عنوانی باشد که در آنِ واحد لقب شاهکار و یک بازی مزخرف به آن میدهند. البته، هر دو طرف ماجرا دلایل مختص به خود را دارند اما کیفیت بازی مستقیماً به این مربوط میشود که شما به عنوان یک گیمر برای سرگرمشدن به چه چیزی نیاز دارید؟ داستان چند لایه و فوقالعاده پیچیده و شخصیتپردازی عمیق برایتان مهم است یا نه؟ جنبهی هنری بازی برایتان اهمیت دارد یا خیر؟
فارغ از هر چیزی، Death Stranding از لحاظ هنری یک تکان عظیم به صنعت بازی داد. در واقع، مهم نیست که این بازی مطابق سلیقهی شما است یا خیر، از هر دستهای که باشید Death Stranding از نظر هنری حرفهای زیادی برای گفتن به شما خواهد داشت. این بازی قرار نیست که مهمان چند روز شما باشد، یا در دقایق ابتدایی آن را رها خواهید کرد و یا تا آخر عمر موسیقی، داستان و قدم زدن در جهان بیکرانش را به خاطر خواهید سپرد.
شک نکنید که کوجیما میتوانست یک بازی سرویس محور آنلاین الهام گرفته شده از Metal Gear بسازد و در پول غرق شود، اما وی به قاعدهی بازی وفادار بود و از آزادی عملی که سونی به او داده بود نیز استفاده کرد تا Death Stranding خلق شود. در مجموع، او دقیقاً میدانست که برخی بازی او را خسته کننده و بیهوده خواهند نامید اما باز هم از ارائهی چیزی جدید و منحصر به فرد هراس نداشت.
البته بی انصافی است که اگر از توسعهدهندگان دیگر انتظار ساخت چنین بازیای داشته باشیم، چرا که کوجیما شهرت و محبوبیت کافی برای دعوت گیمرها به تجربهی بازیاش را داشت و این موضوع باعث میشد تا افراد بیشتری به Death Stranding برای اثبات کردن خود زمان بدهند. اما در نهایت، امیدوارم که برخی از توسعهدهندگان از ارواح آنارشیک Death Stranding الهام بگیرند، به خود جرات ساخت یک بازی منحصر به فرد بدهند و چند عنوان دیگر نیز به دنبال این جسارت کوجیما تولید شود.