سیرتکامل Bloober Team؛ ژانر Horror از نگاهی متفاوت
در این مقاله قصد داریم به سیر تکامل استودیوی مستقل Bloober Team بپردازیم و مروری بر کارنامه آن داشته باشیم، تیمی که موفقیتهای چشمگیری به دست آورده است.
استودیوی بلوبر تیم (Bloober Team) توسط پیتر بابینو (Peter Babieno) و پیتر بیلتوویچ (Peter Bielatowicz) تاسیس شد. در ابتدا این تیم در دل استودیوی بازیسازی نیبریس (Nibris) شروع به کار کرد، اما بعد از مدتی با پیدا کردن سرمایهگذاران مختلف و کمک مالی آنها توانست به استودیویی مستقل تبدیل شود. این استودیو در تاریخ 6 نوامبر سال 2006 با تیمی متشکل از 20 نفر کار خود را آغاز کرد.
در نهایت در اکتبر سال 2010 به دلیل خروج استودیوی نیبریس از صنعت بازیسازی، بسیاری از کارکنان آن استودیو به بلوبر تیم پیوستند، شروع به ساخت عناوین مستقل کردند و راه پرپیچ و خم آنها برای تبدیل شدن به یک استودیوی موفق شروع شد.
- Music Master Chopin و Deathmatch Village
اولین عنوان ساخته شده توسط این استودیو Music Master Chopin نام داشت و در اصل به مناسبت دویستمین سالگرد تولد Frederic Chopin، موسیقیدان و پیانیست معروف لهستانی ساخته و برای PC و iOS منتشر گردید. این عنوان شامل بسیاری از قطعههای معروف این موسیقیدان بود. همچنین در تاریخ 7 آگوست سال 2013 عنوانی رایگان با نام Deathmatch Village برای کنسولهای Playstation 3 و PS Vita منتشر کردند. این عنوان یک بازی دوبعدی Arena Battle بود و از قابلیت کراسپلی بین دو کنسول نام برده برخوردار بود.
بازی A-men یک عنوان دوبعدی Platformer است که توسط استودیوی بلوبر تیم در تاریخ 25 ژانویه سال 2014 برای PC و PS Vita منتشر شد. به دلیل گیمپلی و کنترلهای خشک و برخی مشکلات فنی دیگر، نتوانست به عنوانی به یادماندنی و خاص در ژانر خود تبدیل شود.
همچنین پس از یک سال در تاریخ 24 ژانویه سال 2015 نسخهی دوم این بازی برای پلتفرمهای ذکر شده منتشر شد و با وجود پیشرفتهایی در بخش گیمپلی همچنان نتوانست تجربهای خاص و متفاوت ارائه دهد و به همین دلیل موفقیت زیادی برای این استودیو به همراه نداشت.
این بازی اولین عنوان این استودیو بود که برای یک کنسول نسل هشتمی منتشر میشد. بازی Basement Crawl در تاریخ 25 فوریه سال 2014 برای کنسول Playstation 4 منتشر شد و حسابی مورد انتقاد شدید منتقدان و گیمرها قرار گرفت. بسیاری از این بازی به عنوان یک کپیبرداری ضعیف از عناوین Bomberman یاد کرده بودند، بسیاری دیگر نیز از کمبود محتوا و نبود هیچگونه نوآوری در این بازی انتقاد کرده بودند.
در نهایت پس از واکنشهای نامطلوب به این عنوان، استودیوی سازنده تصمیم بر ایجاد تغییرات اساسی در بازی گرفت. آنها با اضافه کردن مکانیزمها و المانهای جدید به گیمپلی بازی، ارتقای گرافیک فنی و بصری و اضافه کردن بخشهای داستانی جدید و مودهای مولتیپلیر تازه در نهایت عنوان ارتقا یافتهی Brawl را منتشر کردند و همچنین این عنوان را به رایگان در دسترس خریداران Basement Crawl قرار دادند.
در حالی که این استودیو سالها در تلاش بود تا ژانر و سبکی که واقعا در ساخت آن مهارت دارد را پیدا کند، متاسفانه تا سال 2016 نه تنها موفق به یافتن آن نشدند بلکه تقریبا تمام عناوینی که در طول این شش سال منتشر کردند، بازیهای متوسط یا ضعیفی بودند.با این وجود، سرانجام در سال 2016 برای اولین بار لوگوی این استودیو را در ابتدای شروع یک بازی ترسناک مشاهده کردیم.
پس از سالها تلاش مداوم و زمین خوردن، در نهایت در تاریخ 15 فوریه سال 2016 استودیوی Bloober Team با انتشار عنوان Layers Of Fear برای کنسولهای نسل هشتم، Nintendo Switch و PC حسابی بر سر زبان عاشقان و طرفداران ژانر وحشت افتاد. در حالی که برخی منتقدان به آن کم لطفی کردند، در آخر این عنوان نه تنها نامزد جوایز مختلفی شد بلکه چندین جایزه در بخشهای مختلف به دست آورد.
عنوان Layers Of Fear یک بازی در ژانر Psychological Horror محسوب میشود و همچون برخی از همخانوادههای پیشین خود مانند Outlast، در این بازی نیز شاهد شبیهساز راه رفتن هستیم و خبری از اسلحه و مهمات نیست که خود به تنهایی تاثیر زیادی بر میزان ترس بازی دارد.
در حالی که بخش زیادی از گیمپلی بازی متشکل از قدم زدن و گشتوگذار در محیط بازی میشود، اما هیچگاه خسته کننده نبود و با استفاده از مکانیزمهای ساده اما کاربردی مخاطب را به اثر جذب میکند. از طرف دیگر، این عنوان داستانی مرموز و جذاب را روایت میکند، از داستانسرایی بسیارخوبی برخوردار است و تجربهای جذاب را ارائه میدهد.
در نهایت دلیل اصلی برای هرکس که این عنوان را تجربه کرده یا قصد تجربهی آن را دارد المانهای ترسناک و استایل خاص ترس آن است. در حالی شاهد جامپ اسکرهای مختلفی در این بازی هستیم، اما همهی آنها به طور متفاوت و خاصی طراحی شدند و حس تکراری شدن را به پلیر منتقل نمیکنند. همچنین داستان مرموز این بازی و در هم آمیخته شدن آن با المانهای ترس، تجربهای ترسناک و لذتبخش را به گیمر منتقل میکند.
در آخر این بازی مانند سکوی پرشی برای استودیوی بلوبر تیم بود و از آن پس این استودیو عناوین مختلف و ارزشمندی در ژانر وحشت منتشر کرد و توانست اسم و رسمی در این ژانر برای خود بسازد.
پس از موفقیتهای چشمگیر Layers Of Fear، استودیوی بلوبر تیم متوجه شد که ژانر وحشت محل درخشش استعداد آنها است. در همین راستا در تاریخ 15 آگوست 2017 بازی ترسناک جدید خود با نام Observer را برای کنسولهای نسل هشتم و PC منتشر کردند.
اینبار استودیوی بلوبر تیم تمی متفاوت را برای به تصویر کشیدن ترس انتخاب کرد و سعی کرد یک عنوان ترسناک در یک دنیای سایبرپانکی بسازد. داستان بازی در سال 2048 و در دنیایی روایت میشود که بیشتر مردم به دلایل مختلف به ترکیب کردن بدن خود با تکنولوژی و نصب چیپهای پیشرفته در نقاط مختلف بدن خود روی آوردهاند.
در این بازی شما در نقش یک کاراگاه ماهر به نام دنیل لازارسکی (Daniel Lazarski) قرار میگیرید. مدتی از کشته شدن هزاران نفر بر اثر پخش شدن ویروسی دیجیتالی به نام Nanophage میگذرد و همچنین شرق و غرب به دلیل جنگ از هم گسسته شدهاند. حال این کمپانیهای بزرگ هستند که قدرت را در دست دارند.
شما به عنوان یکی از ابزار این کمپانیها که لقب Observer دارد، وظیفه دارید ذهن مظنونین جرم را هک کرده و به گوشههای تاریک ذهن آنها سفر کنید. همچنین لازم به ذکر است که ایفای نقش شخصیت اصلی بازی یعنی Daniel بر عهدهی روتگر هائر (RutgerHauer) بازیگر هالیوودی بوده است که در گذشته شاهد حضور وی در فیلمهایی همچون Batman Begins بودیم.
بهطور کلی اتمسفر، داستان و روایت آن تجربهای خاص و متفاوت را در ژانر وحشت ارائه میدهد. همچنین در حالی که گیمپلی بازی به عنوان Layers Of Fear شباهتهای زیادی دارد اما المانها و مکانیزمهای مختلفی در این بازی وجود دارند که تجربهای عمیق و لذتبخشتر از گیمپلی ارائه میدهند. به عنوان مثال شما دستگاهی به نام Dream Eater در اختیار دارید که با استفاده از آن میتوانید مغز افراد را هک کنید و وارد ذهن آنها شوید.
این عنوان نیز همچون Layers Of Fear از گرافیک، نورپردازی و طراحی مراحل بسیارخوبی برخوردار است.
در نهایت بازی Observer یک عنوان خوشساخت و خلاقانه در ژانر وحشت بود و استودیوی بلوبر تیم سعی کرده بود اینبار ترس را نه در قالب ارواح و مسائل فراطبیعی بلکه از ذهن تاریک انسان استخراج کند که تجربهای متفاوت از ترس را برای مخاطب به ارمغان آورد و سرانجام به یک موفقیت دیگر برای این استودیو تبدیل شد.
پس از یک سال استراحت، تیم Bloober سرانجام در تاریخ 30 آگوست سال 2019 با عنوان جدید خود یعنی Blair Witch به صحنهی ژانر وحشت بازگشت.
این عنوان الهام گرفته از فیلمی با نام The Blair Witch Project (1999) ساخته شده است (پیشنهاد میکنم این فیلم را تماشا کنید). داستان بازی در سال 1996 روایت میشود و شما را در نقش الیس لینچ (Ellis Lynch) یک افسر پلیس سابق با گذشتهای پرفراز و نشیب قرار میدهد که به همراه سگ وفادارش Bullet به عملیات گشت و نجات پسر بچهای 9 ساله به نام پیتر شنون (Peter Shannon) میپیوندد.
آخرین مکانی که پیتر در آن دیده شده بود، جنگلی در نزدیکی Burkittsville در شهر Maryland بود و حال Ellis و Bullet پا در این جنگل میگذارند بدون آن که بدانند چه اتفاقاتی انتظار آنها را میکشند.
گیمپلی این عنوان الگوبرداری زیادی از بازی Outlast کرده است. در این بازی ابزاری مثل چراغ قوه، بیسیم و یک دوربین فیلمبرداری در اختیار شما قرار میگیرد که تاثیر پررنگی بر پیشروی در بازی دارند. همچنین یکی از بهترین المانهایی که در این بازی جای داده شده است، همراه باهوش و وفادار شما یعنی Bullet است که تنوع بسیار خوبی به گیمپلی میبخشد.
شما میتوانید با او ارتباط برقرار کنید، به او غذا بدهید، او را نوازش کنید و او هم در پیدا کردن سرنخ های مختلف به شما کمک میکند و همچنین راهنمای شما در این جنگل مخوف به حساب میآید. لازم به ذکر است که چگونگی رفتار شما با سگ خود تاثیر مستقیم بر داستان و پایانبندی آن دارد.
در حالی که به طور کلی بازی تجربهای جالب در ژانر وحشت برای شما رقم میزند، اما مانند دو بازی قبلی این استودیو عنوانی خاص به شمار نمیآید. داستانسرایی بازی در حالی که در ابتدا بسیار جذاب است در ساعات پایانی کمی خسته کننده میشود، از طرف دیگر با وجود برخی سکانسهای ترسناک بسیار خوب، پس از مدتی بازی آن حس مرموز و ترسناک بودن خود را از دست میدهد و در زمینهی وحشت ضعیف عمل میکند.
در آخر با این که این عنوان همچنان یک تجربهی جالب در ژانر وحشت به محسوب میشود اما وجود برخی مشکلات در این بازی باعث شد آنطور که بسیاری انتظارش را داشتند نتواند مانند دو عنوان پیشین بلوبر تیم یک تجربهی خاص را ارائه دهد و در نهایت به یک عنوان نسبتا متوسط بدل شد.
در سال 2019 استودیوی بلوبر تیم علاوه بر عنوان Blair Witch در تاریخ 28 مه نسخهی دوم اولین اثر ژانر وحشت خود یعنی Layers Of Fear 2 را برای کنسولهای نسل هشتم و PC عرضه کرد.
شما در این نسخه هدایت یک بازیگر هالیوودی را بر عهده خواهید گرفت که منتظر تماس یک کارگردان برای قبول ایفای نقش اصلی در یک فیلم سینمایی است و این فیلم باید روی یک کشتی فیلمبرداری شود، جایی که شما در طول بازی در آن با اتفاقاتی روبهرو میشوید که هرگز فکرش را هم نمیکردید.
در حالی که میتوان از این بازی به عنوان یک دنبالهی خوب و یک اثر ترسناک قابل قبول یاد کرد، اما متاسفانه نتوانست به اندازهی نسخهی اول خود در نظر دوستداران ژانر وحشت بدرخشد.
گیمپلی بازی در حالی که شاهد برخی تغییرات کوچک در زمینهی انیمیشنها و برخی مکانیزمها بود، به طور کلی تجربهای بسیار مشابه به نسخهی پیشین خود را ارائه میداد. کمبود نوآوری در این بخش یکی از مشکلاتی بود که برخی از پلیرها از آن گلهمند بودند.
این بازی نسبت به نسخهی پیشین خود از عنصر “ترس” کمتری برخوردار است، اما همچنان تعدادی سکانس ترسناک بسیار خوب را در خود جای داده و لحظات استرسزای خوبی را برای پلیر به ارمغان میآورد.
از طرف دیگر، فضاسازی و طراحی محیط بازی به خوبی انجام شده است و به حس مرموز بودن این بازی میافزاید، اما متاسفانه مراحل بازی بسیار خطی هستند و دیگر مانند نسخهی قبل گشت و گذار در محیط بازی معنای چندانی ندارد.
همچنین این نسخه از داستان جذاب و روایتی گیرا برخوردار است و در حالی که با برخی مشکلات در نگه داشتن جذابیت خود در نقاطی از بازی دستوپنجه نرم میکند، اما در نهایت یک داستان زیبا را به پلیر ارائه میدهد و مکمل بسیارخوبی برای داستان بازی محسوب میشود.
در آخر با وجود آن که عدهای از طرفداران نسخهی اول از برخی بخشهای این عنوان ناراضی بودند، این بازی توانست باری دیگر هنر و قدرت کلی استودیوی بلوبر تیم را در ساخت عناوین وحشت یادآوری کند.
این بازی در سال 2020 معرفی شد و از همان ابتدا وعدهی یک تجربهی کاملا متفاوت را از طرف استودیوی بلوبر تیم میداد. The Medium سرانجام در تاریخ 28 ژانویه سال 2021 برای کنسولهای نسل هشتم و PC منتشر شد و نه تنها از سوی منتقدان، بلکه از سوی بسیاری از گیمرها نیز مورد ستایش قرار گرفت و به یک موفقیت بزرگ برای این استودیو تبدیل شد.
داستان بازی حول و محور شخصیت اصلی بازی یعنی Marianne روایت میشود. کرکتر اصلی بازی یک Medium یا به سخنی دیگر یک واسطه است و این به این معناست که واسطهای بین بعد واقعی و جهان ارواح است و قدرت ارتباط با آن بعد را دارد. او نامهای مبنی بر پاسخ به سوالاتش دربارهی قدرتهایش از طرف فردی به نام Thomas دریافت میکند و به همین تصمیم میگیرد به دنبال جواب سوالات خود برود.
درحالی که این بازی داستانی کلیشهای را روایت میکند و شاید در ابتدا کمی آرام پیش برود اما داستانسرایی و وجود پیچشهای مختلف در طول روایت داستان بازی باعث میشود که داستان این عنوان به داستانی جذاب و درگیرکننده مبدل شود.
یکی از قدمهای بزرگ برای استودیوی سازنده در این بازی تغییر کلی در ساختار همیشگی گیمپلی عناوین خود و ارائهی یک تجربهی جدید است. اولین تفاوت بزرگی که در گیمپلی این بازی نسبت به عناوین پیشین این استودیو شاهدش هستیم تغییر زاویه دوربین به سوم شخص میباشد که خود تغییری کلی در مکانیزمهای بازی ایجاد میکند.
بخش گستردهای از گیمپلی بازی به حل پازلها با استفاده از مکانیزم جابهجایی بین دو بعد اختصاص داده میشود که البته بسیار لذتبخش و سرگرم کننده است و بخشی دیگر از آن هم به مخفی کاری و سکانسهای تعقیب و گریز ختم میشود. به طور کلی میتوان گفت که این بازی گیمپلی جذاب و سرگرمکنندهای را به پلیر ارائه میدهد.
از بخشهای قدرتمند دیگر این عنوان میتوان به صداگذاری و فضاسازی بسیارخوب آن یاد کرد که مکملی عالی برای یکدیگر هستند. همچنین این عنوان از گرافیک و جزئیات خوبی نیز بهرهمند است.
در نهایت این بازی توانست به عنوانی قدرتمند و مطلوب در ژانر وحشت تبدیل شود و همچنین موفقیتی بزرگ برای استودیوی Bloober Team به همراه داشته باشد. لازم به ذکر است که این عنوان نامزد جوایز مختلفی نیز شده بود.
شما میتوانید از طریق این لینک نقد و بررسی این عنوان را در واران گیم مطالعه کنید.
استودیوی Bloober Team و سیر تکامل عناوین آنها نمونهای قدرت و استعداد یک استودیوی مستقل میباشد. تلاشهای متعدد و اهمیت این استودیو به عناوین خود باعث شد که در نهایت با پیدا کردن نقاط ضعف و قدرت خود و همچنین استفادهی درست از استعدادهایشان بتوانند ژانر مناسب خود را پیدا کنند و پیشرفتهای روز افزونی در آن داشته باشند. امیدوار هستم که این استودیو در آینده نیز با استفاده از تجربیات، استعداد و درک خود از ژانر وحشت بتواند عناوین شایستهای در این ژانر خلق کند. شما کاربران عزیز هم میتوانید آثار موردعلاقهی خود که متعلق به این استودیو بوده است را در بخش نظرات با من به اشتراک بگذارید.