سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی (قسمت 2)- واران گیم
گاهی اوقات بازیها ما را مجبور به تصمیمگیریهای سختی میکنند. در این مقاله قصد داریم به قسمت دوم از سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی بپردازیم.
بازیهای ویدئویی یکی از بهترین بسترها برای روایت داستان به شمار میآیند. بزرگترین تفاوت این رسانه با سایر رسانهها، در این است که در بازیهای ویدئویی شما نیز بخشی از داستان هستید. این شمایید که با انتخابهای خود بر روند داستان تاثیر میگذارید و آن را پیش میبرید. حتی در بازیهایی که به عنوان بازیهای خطی شناخته میشوند اگرچه شما نقشی در تصمیمهای کلیدی ندارید، اما باز هم مخاطب صرف نیستید و با محیط بازی تعامل میکنید. قضیهی انتخاب، در سالهای گذشته پررنگتر هم شده و بسیاری از بازیها به شما اجازه میدهند با انتخاب مسیر دلخواهتان، پایان بازی را آنطور که میخواهید رقم بزنید. این موضوع، هم ارزش تکرار بازی را بالا میبرد، هم حس خوبی به مخاطب میدهد. اصولاً ما انسانها هرقدر بیشتر در انجام کاری نقش داشته باشیم، بیشتر به آن وابسته میشویم. اینکه در یک بازی انتخابها کلیدی بر عهدهی مخاطب باشند نیز باعث میشود او بیشتر در فضای بازی غوطهور شود و با شخصیتهای داستان بیشتر همحسی کند. این شیوه بهخصوص در روایت بازیهای داستانی بسیار موثر واقع میشود و تاثیر داستان را دوچندان میکند. اما گاهی اوقات این انتخابها اصلاً راحت نیستند و سازندگان شما را وادار به تصمیمگیریهایی میکنند که روح شما را به درد میآورد. بعضاً این تصمیمگیریها میتوانند شما را حسابی به فکر فرو ببرند و باعث شوند پاسخ خود به سوالات بنیادی زندگی را بار دیگر با خود مرور کنید. حتی این حق انتخاب میتواند عقل و احساس شما را در مقابل هم قرار دهد و شما را در دوراهی سختی بگذارد.
حدود دو هفته پیش، تعدادی از سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی را با هم مرور کردیم. چون تعداد بازیهایی که مخاطب را سر دوراهیهای سخت میگذارند کم نیست، تصمیم گرفتیم این مقاله قسمت دومی هم داشته باشد تا بازیهای بیشتری را در کنار هم بررسی کنیم. در ادامه با ما همراه باشید.
Deus Ex: Human Revolution
سری Deus Ex یکی از متفاوتترین و خوشساختترین بازیهای نقشآفرینیهای تاریخ است که داستانی سنگین و گیمپلیای پیچیده دارد. این بازی به قدری تاثیرگذار است که سازندگان بازی Cyberpunk 2077 در جایجای این بازی بزرگ، از Deus Ex الهام گرفتهاند. دنیای Deus Ex پر است از تصمیمهای کوچک و بزرگ که به داستان تاریک این بازی عمق و معنا میبخشند. اما یکی از به یادماندنیترین انتخابهای سری، زمانی است که بازی به شما اجازه میدهد یک آپگرید خیلی خفن را به شکل رایگان دریافت کنید.
در دنیای مدرن Deus Ex: Human Revolution، زندگی انسانها با ساخت اعضای مصنوعی دگرگون شده است. با استفاده از این اعضا، برخی از مردم با پدیدهای به نام “The Glitch”مواجه میشوند که باعث درد زیاد و اختلالات بینایی میشود. اما کلینیک L.I.M.B، آپگریدی را به شکل رایگان در اختیار شما قرار میدهد که این مشکل را کاملاً حل میکند. از آنجایی که حیله و دودوزهبازی در دنیای Human Revolution موج میزند، ممکن است شک کنید که چرا آپگرید به این مهمی رایگان است! این شک کاملاً درست است، چون ایلومیناتی با این چیپ کاملاً بر جریان فکری شما مسلط میشود و کار شما در برخی از باس فایتها را به شدت پیچیده میکند.
به هر حال به همهمان از کودکی یاد دادهاند از غریبهها چیزی نگیریم، چون عاقبتش میشود این!
Far Cry 4
میتوان به جرئت گفت سری Far Cry تا به حال عملکرد بسیار خوبی داشته و حتی ضعیفترین بازیهای این سری، شوترهایی بهیادماندنی بودهاند. نسخهی سوم این بازی شاهکاری بود که باعث شد محبوبیت این سری بیشتر شود و پس از آن نسخه، بازی چهارم نیز ثابت کرد که این کیفیت اتفاقی نبوده و یوبیسافت برنامههای جذابی برای این سری تدارک دیده است.
با اینکه پدیدهی «انتخاب کردن» چیزی نیست که Far Cry روی آن مانور زیادی داده باشد، اما نسخهی چهارم این بازی یک انتخاب سخت پیش روی مخاطب قرار میدهد و او را در دوراهی مشکلی قرار میدهد. هدف شما در ابتدای بازی این است که دیکتاتوری به نام Pagan Min را سرنگون کنید و به حکومت ظالمانهی او پایان دهید. این باعث میشود تا در ادامهی بازی با گروهی به نام Golden Path آشنا شوید و با یاغیان آن گروه به مبارزه با Pagan Min بپردازید. در جایی از بازی مجبور میشوید تا بین دو نفر به نامهای Sabal یا Amita، یکی را انتخاب کنید. فردی که شما از او طرفداری میکنید، رهبری Golden Path را به عهده خواهد گرفت. متاسفانه با هر کدام از این دو نفر که متحد شوید، سرنوشت مردم بختبرگشتهی Kyrat تغییر خاصی نخواهد کرد. در صورت انتخاب Sabal، حکومتی به شدت سنتی و مذهبی برقرار میشود که مردم را با بهانههای کوچک اعدام میکند. در صورت انتخاب Amita نیز، Kyrat به قطب خرید و فروش مواد مخدر و خلاف تبدیل خواهد شد. با اینکه تصمیمگیری در ابتدا بسیار دشوار به نظر میرسد، اما سازندگان Far Cry 4 به مخاطب نشان میدهند که هیچ حکومتی با افراط و تفریط نمیتواند مردم را خوشبخت کند و شاید این درس مهم، از انتخاب به ظاهر سخت بازی بسیار ارزشمندتر باشد.
Prey
بازی Prey یکی از بازیهای خوشساخت نسل هشتم است که در سال 2017 و برای پلتفرمهای PS4، Xbox One و PC به بازار آمد. اکثر نقدهای این بازی مثبت بودند و از گیمپلی روان، صداسازی کمنظیر و در کل لذتبخش بودن این بازی سخن به میان آورده بودند.
در Prey شما میتوانید از Neuromodها برای ارتقای قابلیتهای خود استفاده کنید. ارتقای قابلیتها یک نکتهی ضروری برای بقا در دنیای Prey به شمار میآید. هر کدام از این ارتقاها باعث میشود شما در زمینههایی مانند هک کردن سیستمهای کامپیوتری، مهندسی، مبارزات و بسیاری از زمینههای دیگر پیشرفت کنید. اما استفاده کردن یا نکردن از این ارتقاها بر عهدهی شماست. روی کاغذ، استفاده نکردن از این ارتقاها کاری احمقانه به نظر میرسد، اما کمی بیشتر که در بازی پیش میروید، میبینید قدرتمند شدن در این بازی، دارد به بهای از دست رفتن انسانیت شما تمام میشود. درست است که هدف شما از بین بردن Alienها و نجات انسانهاست، اما اگر قرار است در آخر بازی خودتان هم به واسطهی Neuromodها دیگر انسان نباشید، نجات انسانها به چه دردی میخورد؟
The Witcher 3
The Witcher 3 بدون شک یکی از بهترین بازیهای تاریخ است و این موضوع بارها و بارها از سال 2015 تاکنون اثبات شده است. این بازی به تنهایی توانست مرزهای سبک نقشآفرینی را جابهجا کند و استانداردهای این سبک را به قدری بالا ببرد که همگی سختپسندتر شویم!
طبیعتاً یک نقشآفرینی کلاسیک، پر است از انتخابهای ریز و درشت که برخی از آنها اهمیت بیشتر و برخی دیگر اهمیت کمتری دارند. در این مقاله تصمیم گرفتم سراغ یکی از بهیادماندنیترین تصمیمگیریهای بازی بروم. با اینکه این تصمیمگیری مهمترین تصمیمگیری این بازی نیست، اما قطعاً یکی از سختترین آنهاست. در بخش نظرات قسمت قبل شما عزیزان هم به این انتخاب سخت اشاره کرده بودید و احتمالاً میدانید کدام بخش بازی را میگویم! بله، انتخاب بین تریس و ینیفر یکی از سختترین انتخابهای The Witcher 3 است. البته این انتخاب در روند داستان هم تاثیر قابلتوجهی دارد، اما بیشتر تعهد شما را در قبال زنی که انتخاب میکنید محک میزند. ینیفر شخصیتی محکم، قوی و جدی دارد که ممکن است برای بعضیها ترسناک باشد. تریس اما لطیفتر و خوشخوتر از اوست و شاید در نگاه اول ارتباط برقرار کردن با او آسانتر باشد. هردوی آنها حسابی هوای گرالت را دارند و در طول داستان در کنار او هستند، اما شما باید یکی از این دو نفر را انتخاب کنید. فقط لطفی در حق خودتان کرده و حس ششم خانمها را جدی بگیرید! چون اگر طمع کرده و هردو را با هم انتخاب کنید، آنها میفهمند و اتفاقات خوبی نمیافتد!
Mass Effect
درست مانند The Witcher، سری Mass Effect هم پر است از انتخابهای سخت و معنادار. تصمیمگیری در مورد اینکه کدام یک از این انتخابها را در لیست بیاوریم، خودش یکی از تصمیمگیریهای سخت روزگار است! اما در نهایت تصمیم گرفتم تا یکی از تاریخیترین انتخابهای این سری را در مقاله بیاورم و آن چیزی نیست به جز انتخاب بین اشلی و کِیدن در اولین نسخه از مس افکت.
انتخاب بین دو دوست، یکی از سختترین کارهایی است که انسان در طول زندگیاش ممکن است با آن مواجه شود. مس افکت نیز شما را مجبور میکند تا یکی از دوستان خود را نجات داده و دیگری را همانجا رها کنید تا با بمب در حال انفجار بمیرد. در صورت انتخاب کِیدن، خیالتان از بابت تکنولوژیهای جدید و اسلحههای بهتر در ادامهی بازی راحت خواهد بود. در صورت انتخاب اشلی نیز داستان به شکل دلچسبتری پیش میرود. این انتخاب کاملاً به این برمیگردد که گیمپلی برایتان مهمتر است یا داستان.
البته مس افکت انتخابهای دشوار دیگری نیز پیش رویتان قرار میدهد که چیزی کم از این انتخاب ندارند، اما هنگام عرضهی مس افکت 1، انتخاب بین مرگ و زندگی دو دوست پدیدهی نسبتاً جدیدی بود که تا آن زمان در هیچ بازیای اینقدر خوب پیادهسازی نشده بود. لذا ما هم همین انتخاب را در لیست آوردیم.
BioShock
داستان BioShock یکی از تاثیرگذارترین داستانهای تاریخ بازیهای ویدئویی است. دنیایی که سازندگان بایوشاک خلق کردهاند، یکی از ماندگارترین جهانها در دنیای بازیهاست. با اینکه بایوشاک شما را سر دوراهیهای زیادی قرار نمیدهد، اما یک دوراهی خیلی مهم وجود دارد که میتوان گفت کل بازی در آن خلاصه میشود. این دوراهی مربوط به استفاده کردن از Little Sisterها برای قدرت بیشتر و یا آزاد کردن آنها میشود. پس از شکست هر Big Daddy (که در واقع محافظان Little Sisterها هستند)، شما اجازه دارید گزینهی Harvest و یا Rescue را در مورد Little Sister آن اعمال کنید. در صورت انتخاب Harvest، قابلیتهای زیادی به دست خواهید آورد و رفتهرفته قویتر خواهید شد. این در حالی است که اگر Rescue را انتخاب کنید، آنها از شما ممنون خواهند شد و هر از چندگاهی هدیههایی ارزشمند پیش پای شما قرار خواهند داد. اما این هدیهها دلیل اصلی آزاد کردن آنها نیستند و فلسفهای بزرگتر پشت آن نهفته است. اگر شما از منافع شخصی خود در بازی بگذرید و کاری را که درست است انجام دهید، پایان بسیار دلچسبی در انتظار شماست. اما اگر روش خودخواهانه را پیش بگیرید، پایان بازی به کلی فرق خواهد کرد.
این انتخاب، یکی از نمادینترین انتخابهای دنیای بازی است. چیزی که این انتخاب را سختتر میکند، این است که بارها مجبور هستید در طول بازی Rescue یا Harvest را انتخاب کنید. اینکه تا آخر بازی پایبند به راه و روش خود بمانید، سختترین کاری است که بایوشاک از شما انتظار دارد انجام دهید!
Beyond Two Souls
درست است که خیلیها اعتقاد دارند Beyond: Two Souls ضعیفترین اثر دیوید کیج است، اما شخصاً این را قبول ندارم. شاید اشکالات گیمپلی کمی تجربهی بازی را مختل کنند، اما اگر غرق داستان Beyond شوید، این بازی واقعاً تاثیرگذار است. مانند بازیهای دیگر دیوید کیج، شما چندین و چند بار در موقعیتهای حساس قرار میگیرید و باید تصمیمگیریهای سختی را پشت سر بگذارید. اما یکی از سختترین و در عین حال جذابترین تصمیمگیریهای بازی، به انتخاب بین Life و Beyond برمیگردد. اصلاً اینجاست که تازه میفهمید که ماجرا از چه قرار است و دیوید کیج چقدر زیبا توانسته داستانی پر از احساس و معنا را برایتان روایت کند!
Beyond Two Souls جمعاً 24 پایان دارد که همهی آنها از فیلتر Life و Beyond رد میشوند. در صورت انتخاب Life، به زندگی عادی برمیگردید و رایان را میبینید. مدتی طول میکشد به زندگی عادی برگردید اما بالاخره فرصت تجربهی یک زندگی نرمال را خواهید داشت. در صورت انتخاب Beyond، به دنیای ماورای زندگی رفته و میتوانید تا ابد در آن زندگی کنید. در واقع Beyond، نمودی از دنیای پس از مرگ، و Life نمودی از دنیای خودمان است. اما آیا شما میخواهید در حالی که هنوز فرصت زندگی دارید به دنیای پس از مرگ ملحق شوید؟ یا دوست دارید زندگی کنید و کاملتر بمیرید؟ اینها سوالهایی هستند که در آخر Beyond از خود خواهید پرسید. سوالهایی که جوابهایی عمیق دارند و همین باعث میشود که نام Beyond نیز در لیست سختترین تصمیمها در تاریخ بازیهای ویدئویی مطرح شود.
این قسمت را نیز در همینجا به اتمام میرسانیم. مانند همیشه منتظر نظرات شما دوستان عزیز هستیم!