نقد و بررسی بازی Deathloop؛ تلاش برای مُردن

تلاش برای جاودانگی و رهایی از مرگ، جزو مسائلی هستند که در خیلی از داستانها و افسانههای مختلف شاهدشان بودهایم و دور زدن مرگ همواره یکی از آرزوهای بشریت بوده که بهنظر نمیرسد روزی به آن دست پیدا کنیم، اما فرض کنید با ساخت یک لوپ زمانی، بر مرگ چیره شویم و با تکرار یک زمان معین بتوانیم برای همیشه به زندگی کردن بپردازیم، اتفاقات تکراری، حرفهای تکراری و از همه مهمتر، زندگی تکراری نتیجهی گیر کردن در یک لوپ زمانی است که میتواند قدرتمندترین افراد از نظر ذهنی را از پای درآورد. اگر هنوز هم به طاقتفرسا بودن این شرایط شک دارید، به شما پیشنهاد میکنم حتما بازی Deathloop را تجربه کنید تا نظرتان تغییر کند.
بعد از انتشار دومین نسخه از بازی Dishonored، عملا ژانر immersive sim به تاریکی فرو رفت و ما گیمرها هم دلمان برای یک بازی جدید در این سبک لک زده بود. سرانجام خواسته گیمرها به دست استودیو دوستداشتنی آرکین برآورده شد و در جریان مراسم E3 2019، شاهد معرفی آی پی جدیدی در ژانر immersive sim به نام Deathloop بودیم که تریلرهای هیجانانگیز آن، توانست نظرات خیلی از گیمرها را به خود جلب کند. بعد از نزدیک به 2 سال انتظار، در نهایت عنوان Deathloop برای کنسول پلیاستیشن 5 (انحصاری زمانی یک ساله) و رایانههای شخصی منتشر شد و توانست نمرههای فوقالعادهای کسب کند و نشان داد که این انتظار چند ساله برای عرضه عنوان Deathloop کاملا ارزشش را داشته است.
ما هم به رسم همیشه، در سریعترین زمان ممکن به سراغ بازی Deathloop رفتیم و قصد داریم در ادامه به نقد و بررسی نسخه PC اثر جدید استودیوی آرکین بپردازیم تا ببینیم چه ویژگیهایی باعث شدهاند عنوان Deathloop تا به این اندازه مورد استقبال قرار بگیرد و منحصر به فرد باشد، پس حتما در ادامه با واران گیم همراه باشید.
این نقد و بررسی بر روی پلتفرم PC و بر اساس کد ارسالی از طرف ناشر بازی صورت گرفته است.
داستان؛ در تقلای آزادی
همانطور که از نام بازی مشخص است، عنوان Deathloop قرار است شما را وارد یک لوپ مرگ کند که خارج شدن از آن اصلا کار راحتی نیست. شما بازی را در نقش کولت که اصلا روحش هم خبر ندارد چگونه و چطور وارد این لوپ شده آغاز میکنید و وارد یک ماجراجویی میشوید که معمایی عظیم و پیچیده در پشت آن خوابیده است. وقتی که برای اولین بار کولت را در جزیره blackreef میبینید، ناخواسته حجم عظیمی از سوالات در ذهنتان شکل میگیرند که بازی خیلی خوب به اکثر آنها پاسخ میدهد. با پیشروی در بازی، رفته رفته با جزیرهی blackreef، لوپ مرگ و از همه مهمتر، ضد قهرمان داستان بازی یعنی جولیانا آشنا میشوید که قرار هست حسابی شما را آزار بدهد و از دستش حرص بخورید. باید گفت که جدال جولیانا و کولت یکی از خاصترین و عجیبترین جدالهایی است که تاریخ بازیهای ویدیویی به خود دیده است.

هرچقدر که بیشتر در بازی پیشروی میکنید، سوالات بیشتری هم به شما پاسخ داده میشود، اما به جای آنها، دهها سوال جدید دیگر در ذهنتان شکل میگیرند که همین موضوع یکی از جذابترین مسائلی است که در داستان بازی تجربهاش میکنید، یعنی کنجکاوی و سوالات همیشگی که شما را مشتاق میکنند حتی یک لحظه هم از بازی دست نکشید. رمز از بین بردن لوپ مرگ، کشتن هشت Visionary بازی است که همگی در ساخت لوپ سهیم بودهاند، اما مهمترین مسئله، کشتن همزمان آنها است، کولت خیلی راحت میتواند هر کدام از Visionaryها را که دلش بخواهد بکشد، اما کشتن تک تک آنها دردی را از کولت دوا نمیکند، پس باید به دنبال راهی بگردید تا بتوانید به صورت همزمان و در یک روز، همه Visionaryها را از پای در بیاورید تا لوپ مرگ به اصطلاح شکسته شده و کولت به آرزوی آزادی خودش برسد.
جزیره blackreef، از چهار منطقه Updaam، Karl’s Bay، The Complex و Fristad Rock تشکیل شده که در چهار بازه زمانی صبح، ظهر، عصر و شب قابل دسترسی هستند، شما با انجام ماموریتها در مناطق و زمان معین، به سرنخها و مسائلی پی خواهید برد که شما را به کنار هم قرار دادن Visionaryها کمک خواهد کرد. پس میتوان بازی را یک پازل بزرگ و پیچیده تصور کرد که شما وظیفه قرار دادن هر کدام از تیکههایش را بر عهده دارید و میتوانید با هر ترتیبی که دلتان میخواهد از این تیکهها استفاده کنید. همین آزادی عمل باعث شده که شاهد روایت و پایانهای متنوعی باشیم که ارزش تجربه چندباره بازی را به شدت بالا برده است. یکی از نکات جالبی که سازندگان Deathloop به شما نمیگویند، تنوع کدها و نحوه حل بعضی از پازلهای کوچک بازی است، یعنی کدهایی که در طول بازی برای باز کردن درها، جعبهها و … استفاده میکنید، برای هرکسی متفاوت خواهد بود و آنها به صورت رندوم انتخاب میشوند. اگر شما با کد 1574 دری را باز میکنید و دوستتان با کد 2568، اصلا تعجب نکنید، این جزوی از بازی است.

یکی دیگر از مهمترین مسائلی که باعث شده تا گیمر با شخصیتها و داستان بازی ارتباط برقرار کند، وجود دیالوگهای هوشمندانه و جذاب است. نویسندگان بازی آنها را بهگونهای نوشتهاند که ترکیبی از خشم و طنز را همزمان در آنها حس خواهید کرد و این موضوع به خوبی نشان میدهد که نویسندگان در نمایش بیبندوباریها و مسائل مختلف هیچ ابایی نداشتهاند. وقتی که به جر و بحثهای بین کولت و جولیانا دقت میکنید، به هوشمندانه بودن هرکدام از دیالوگها و دقت استفاده از کلمات پی میبرید، تک تک کلماتی که بین این دو رد و بدل میشود حائز اهمیت است و تاثیر آنها را در ادامه بازی حس خواهید کرد.
گیمپلی؛ همان همیشگی
بازی در زمینه گیمپلی، شباهتهای بسیاری با دومین نسخه از عنوان Dishonored دارد و میتوان گفت استودیوی آرکین به ترکیب برنده خودش دست نزده و تنها با چندین تغییر جزئی و اضافه کردن بخشهای کوچک، آن را بهبود بخشیده است. مثل همیشه شاهد یک گیمپلی روان و پیوسته در بین آثار آرکین هستیم که دست ما را در استفاده از استراتژیهای مختلف باز میگذارد. شما میتوانید تقریبا با هر روشی که دلتان خواست بازی را تمام کنید و هیچ چیزی قرار نیست شما را محدود کند، اگر به مخفیکاری علاقهمند میباشید، Deathloop بهشت شما است، اگر هم اهل ایجاد سر و صدا هستید، باز هم Deathloop بهشت شما است! دوربینهای امنیتی، ماشینهای جنگی، تلهها و مینها را هک کنید تا صدایی ازشان بلند نشود، یا با یک شلیک آنها را نابود کنید، با اسنایپر و مخفی شدن در ارتفاعات، دشمنان را از دور بکشید، شاتگان بگیرید و به دل دشمنان بزنید و آنها را سلاخی کنید، یا اصلا کل یک ماموریت را به صورت مخفیانه و کشتن دشمنان با چاقو به اتمام برسانید، همه چیز به شما بستگی دارد و بازی Deathloop هم قرار نیست شما را محدود کند.

تنوع سلاحها، Slabها، trinketها و از همه مهمتر عمق شخصیسازی آنها به قدری عالی، هماهنگ و پیوسته صورت گرفته که اصلا از آنها خسته نخواهید شد. در طول تجربه چندین ساعته بازی، همواره در حال تست کردن سلاحها و Slabهای جدید خواهید بود و با استفاده از ترکیبات گوناگون و استراتژیهای مختلف به دل مراحل میزنید. سلاحهای بازی به اسنایپرها، شاتگانها، کلتها و … تقسیم میشوند که در ردههای مختلف با ویژگیهای مختلف در دسترس شما قرار میگیرند، Slabها نیز قدرتهای خارقالعادهای مثل نامرئی شدن، تلپورت و … را به به کولت خواهند داد که میتوانید دو تا از آنها را به همراه خود داشته باشید. یکی از مهمترین بخشهای گیمپلی، قابلیت Infusion است که با استفاده از آن میتوانید تمامی سلاحها، slabها، trinketها، یا بهتر است بگوییم تمامی دستاوردهای خودتان را برای همیشه حفظ کنید. اگر قابلیت Infusion را نادیده بگیرید، تمام دستاورهای شما با شروع روز جدید از بین میروند و قطعا ضرر خواهید کرد، پس همواره در انتهای شب مواردی که ازشان استفاده میکنید را Infuse کنید تا به روند شما در بازی لطمهای وارد نشود.
استودیوی آرکین، نشان داد تکراری بودن مراحل و ماموریتها همواره به معنای کسلکننده بودن آنها نیست، وقتی که در اواسط بازی هستید، تازه به این نکته پی میبرید که قرار است بسیاری از مراحل و ماموریتها را بارها انجام بدهید، شاید در نگاه اول این موضوع خستهکننده بهنظر میرسد، اما به دلیل تنوع فوقالعادهای که در بخش گیمپلی شاهدش هستیم و آزادی عمل بینظیر بازی در زمینه استفاده از استراتژیهای مختلف، بارها و بارها یک ماموریت را برای پیدا کردن سرنخهای مختلف طی میکنید و ذرهای هم احساس خستگی نخواهید کرد. همچنین به لطفا المانها و ویژگیهای ژانر Immersive sim، شاهد محیطهایی پرجزئیات و هماهنگ خواهیم بود که تمامی آنها به نحوی با یکدیگر در ارتباط هستند و گشت و گذار در هر چهار منطقه جزیره blackreef هیچگاه خستهکننده نمیشود، زیرا همیشه راه و مکانی جدید برای کشف کردن وجود دارد.
در تقلای آزادی و تلاش برای مُردن
شما علاوه بر کشتن دشمنان، باید به حل پازلها و معماهای مختلفی هم بپردازید که اکثر آنها به پیدا کردن یک کد، راهاندازی راکتورها، خنثی کردن بمبها و بازکردن درها خلاصه میشوند. البته شما برای کشتن Visionaryها نیازی نیست که همیشه پر سر و صدا عمل کنید و مستقیم به کشتن آنها بپردازید. گاهی اوقات در محیطهایی از بازی سرنخها و معماهایی وجود دارند که به شما کمک خواهند کرد خیلی راحتتر این کار را انجام دهید. بگذارید مثالی بزنم تا به درک بهتری از این موضوع برسید، در یکی از ماموریتها که در شب انجام میشود، باید به مهمانیای بروید و یک Visionary به نام Aleksis را به قتل برسانید، شما قادر هستید خیلی راحت و بدون هیچ برنامهای وارد مهمانی شوید و او را بکشید، یا کمی حوصله به خرج دهید و با پیدا کردن سرنخها راهی سادهتر برای کشتن او کشف کنید. در یکی از مناطق با گوش دادن به مکالمه دو فرد از دوستان Aleksis، به این نکته پی خواهید برد که او معتاد شکلات داغ است و قادر نیست بدون نوشیدن آنها لحظهای زندگی کند، پس میتوانید خیلی راحت به انبار نگهداری شکلات داغ بروید و منتظر بمانید تا Aleksis سر و کلهاش برای نوشیدنی پیدا شود و او را در سکوت و بدون اینکه کسی متوجه شود از بین ببرید. پس راههای متعددی برای اتمام ماموریتها وجود دارد و هرکسی به هر نحوی که دلش میخواهد در بازی پیشروی میکند.
یکی از معدود نقاط ضعف بازی Deathloop، ضعف هوش مصنوعی دشمنان است که باعث میشود در بعضی مواقع شاهد رفتارهای غیرمنطقیای از آنها باشیم. این موضوع لطمه بزرگی به تجربه شما وارد نخواهد کرد، اما مخفیکاری را بسیار ساده و سطحی جلوه داده و باعث شده است که هنگام مخفیکاری متوجه یک کمبود در بازی شوید. اما در سوی دیگر، دشمنان در هنگام مبارزات هوشمندانه عمل میکنند و با کاورگیری و شلیکهای دقیق میتوانند به راحتی شما را نابود کنند. امکانش هم وجود دارد که خود سازندگان همچین رفتاری را برای دشمنان عنوان Deathloop در نظر گرفتهاند تا بازی خیلی سخت نشود، زیرا در بازی درجه سختیای وجود ندارد و باید دشواری بازی را بپذیرید. فرض کنید باید دهها بار به یک منطقه بروید و دشمنانی تکراری را بکشید، اگر در این حالت دشمنان بازی سختگیر و بیرحم عمل میکردند، Deathloop به یک کابوس تبدیل میشد، این را هم در نظر بگیرید که شما مجاز هستید با شروع هر ماموریت تنها دو بار کشته شوید، اگر به هر نحوی سه بار بمیرید، روز به پایان میرسد و باید لوپ را از ابتدا آغاز کنید!

علاوه بر بخش اصلی و داستانی بازی، بخشی آنلاین نیز وجود دارد که شما را در نقش جولیانا قرار میدهد و اینبار باید به جای از بین بردن لوپ، از آن محافظت کنید و اجازه ندهید که کولت به خواستهاش برسد. ایده بخش آنلاین به تنهایی جذاب است، اما سازندگان بازی نتوانستند آن را به خوبی پیادهسازی کنند و در این بخش شاهد کمبودهای بسیاری هستیم، حتی خیلی از مواقع هیچ سروری هم پیدا نمیشود تا این بخش را تجربه کنیم. شما در هنگام پیشروی در بخش داستانی بازی، میتوانید حالت بازی را آنلاین انتخاب کنید، در این وضعیت، گیمرهای دیگر که میخواهند در نقش جولیانا بازی کنند، میتوانند وارد بازی شما شوند و همزمان در برابرتان ایستادگی به خرج داده و اجازه ندهند که شما موفق شوید، اما این شرایط اصلا عادلانه نیست، فرض کنید ماموریتی که بارها در آن شکست خوردهاید را دارید به اتمام میرسانید و خوشحال و شاداب هستید که در یک لحظه به شما پیام داده میشود فردی ناشناس وارد بازی شما شده و میخواهد جلوی شما را بگیرد، اگر در این شرایط شما کشته شوید، باید لوپ را از ابتدا آغاز کنید، اما اگر بتوانید حریفتان را شکست دهید، او هیچ چیز خاصی را از دست نخواهد داد.
اگر بخواهیم یک نتیجهگیری کلی برای گیمپلی بازی داشته باشیم، باید بگوییم که سازندگان بازی Deathloop در این زمینه بسیار هوشمندانه و متنوع عمل کردهاند و به گیمرها حق این را دادهاند که به هر نحوی که دلشان میخواهد اثرشان را تجربه کنند. شاید مشکلاتی همچون ضعف هوش مصنوعی و عدم جذابیت بخش آنلاین بازی به گیمپلی این عنوان وارد باشد، اما این دو مورد به قدری بزرگ نیستند که به تجربه شما لطمه چندانی وارد کنند.
گرافیک فنی و بصری؛ انتظاراتمان از نسل نهم
وقتی Deathloop را برای اولین بار تجربه میکنید، کاملا به نسل نهمی بودن بازی پی میبرید، گرافیک فنی بازی در هر زمینهای بینقص عمل کرده و واقعا نمیتوانید ایراد خاصی در آن پیدا کنید. کیفیت بافتها، حتی در نزدیکترین حالت ممکن هم عالی بوده و در پایینترین تنظیمات گرافیکی هم راضی کننده هستند. علاوه بر بافتها، کیفیت گرافیک بازی در بخشهایی مانند نورپردازی، سایهپردازی و افکتهای مختلف مانند انفجار، آتش، دود و … در سطح بسیار خوبی قرار دارد. جزئیات محیط هم بسیار راضیکننده بوده و تقریبا تمامی مناطق بازی شلوغ و پر از جزئیات ریز و درشت میباشند که به پویایی محیط کمک زیادی کرده است. به هرحال باید گفت که Deathloop دقیقا همان چیزی است که از یک بازی نسل نهمی انتظارش را داریم و بازی هم در حالت معمولی و هم در حالت استفاده از RTX جلوه بسیار خوبی دارد.

برخلاف نظرات خیلی از گیمرهایی که بازی Deathloop را تجربه کرده بوند، در طول تجربه چند ساعته نسخه PC این عنوان مشکل فنی خاصی همچون افتفریمهای شدید رخ نداد و تنها یکبار بازی به دلیل کرش کردن و پر شدن رم بسته شد. البته چنین مواردی در ابتدای نسل چندان عجیب نیست و با توجه به نسل نهمی بودن و سنگینی بازی Deathloop، رخ دادن این مشکلات چندان هم دور از ذهن نیست و قطعا اگر با سیستمهای قدرتمند بازی را اجرا کنید، ایرادات فنی کمتری مشاهده خواهید کرد. علاوه بر این مورد، در طول تجربه این بازی هیچ باگ تاثیرگذاری که روند بازی را مختل کند دیده نشد و میتوان گفت Deathloop از این لحاظ یک بازی پولیششده و کمنقص محسوب میشود و عملکرد پایداری دارد.
از بحث گرافیک فنی که بگذریم، به بخش شیرین طراحی بصری و هنری بازی میرسیم که بازی Deathloop در این قسمت هم ناامیدتان نمیکند و با به تصویر کشیدن مناطقی جذاب و متنوع (Updaam، Karl’s Bay، The Complex و Fristad Rock) شما را به وجد خواهد آورد. یکی از نکات جالب این بخش، طراحی مختلف محیطها در بازههای زمانی مختلف است که باعث میشود این مناطق هیچوقت جلوه تکراری به خود نگیرند. تمرکز سازندگان در طراحی هنری بازی به هیچوجه بر روی ساخت یک محیط واقعگرایانه نبوده و با تماشای اسکرینشاتها، به خوبی میتوانید به طراحی انیمیشنی بازی پی ببرید که میتوان گفت این سبک امضای کاری استودیوی آرکین محسوب میشود و Deathloop حال و هوای خاصی دارد که تنها در آثار این استودیو شاهدش هستیم.
موسیقی و صداگذاری؛ صداپیشگان حرفهای هیچوقت ناامیدتان نمیکنند
اول از همه به سراغ موسیقی بازی میرویم، اولین چیزی که در این بخش حس میکنید، هماهنگی فوقالعاده بین موسیقیها و اتمسفر بازی است، بهطوری که نمیتوانید موسیقیهایی به غیر از موارد فعلی را در بازی تصور کنید. هر موسیقیای در شرایطهای خاصی مانند کشتن دشمنان در حالت مخفیکاری، شروع و پایان مبارزات، اتمام ماموریتها، شکست خوردن و … پخش خواهد شد و این موسیقیها به حدی با جو بازی هماهنگ هستند که آنها را عضو جدانشدنی بازی تصور خواهید کرد. صداگذاری محیط نیز به خوبی صورت گرفته است و این آواهای مختلف باعث شدهاند که محیطها زنده و پویا بهنظر برسند، البته در بعضی مواقع شاهد ناهماهنگیهایی در صداهای مختلف خواهید بود که این مورد چندان ایراد بزرگی محسوب نمیشود و امکان دارد اصلا متوجه آن هم نشوید.

همانطور که قبلا هم اشاره کردیم، دیالوگهای بازی بسیار جذاب هستند و نویسندگان در نوشتن آنها بسیار هوشمندانه عمل کردهاند و تک تک کلمات در آنها حائز اهمیت میباشند. اما تمامی این دیالوگها، به لطف صداگذاری حرفهای صداپیشگان جان گرفتهاند و نمیتوانیم از عملکرد بینقص آنها به سادگی عبور کنیم. صداپیشگان در انتقال حس و حال هر دیالوگ به گیمر کاملا موفق عمل کردهاند و باعث شدهاند که ما به عنوان کسی که بازی Deathloop را تجربه میکند، خیلی بیشتر با شخصیتها ارتباط برقرار کرده و رفتارهای آنها را درک کنیم.
سخن آخر
استودیوی آرکین باری دیگر نشان داد که اگر بخواهد، میتواند حتی با یک آی پی جدید یک شاهکار بیبدیل را خلق کند. Deathloop به دلیل ساختار خاص خودش، یک پروژه ریسکی و خطرناک محسوب میشد که کوچکترین اشتباهی از سازندگان میتوانست آن را به یک بازی بیارزش تبدیل کند، اما آرکین ارزشهای خودش را برای چندمین بار ثابت کرد و توانست یک عنوان خاص و باکیفیت را خلق کند. باید گفت این استودیو در ساخت Deathloop به هدف اصلی خودش که ارائه داستانی جذاب، محیطی پرجزئیات و گیمپلی متنوع بوده رسیده و بعضی از ایرادات کوچک در زمینه هوش مصنوعی و بخش آنلاین، نمیتوانند جلوی فوقالعاده بودن بازی Deathloop را بگیرند.
نکات مثبت:
- داستانی گیرا و آزادی عمل فوقالعاده در پیشروی بازی
- وجود دیالوگهای هوشمندانه
- جزئیات و هماهنگی بسیار خوب در طراحی مراحل و مناطق
- تنوع عالی سلاحها و Slabها که به گیمر اجازه میدهد با استراتژیهای مختلف ماموریتها را به اتمام برسانند
- گرافیک فنی بینقص به همراه طراحی بصری جذاب و دیدنی
- وجود موسیقیهایی هماهنگ با اتمسفر بازی
- صداگذاری حرفهای شخصیتها و محیط بازی
نکات منفی:
- ضعف هوش مصنوعی در زمینه مخفیکاری
- بخش آنلاین بازی ناقص بوده و چندان جذاب نیست
