رستگاری در دوزخ | بررسی بازی DOOM: Eternal
در آستانهی جهنم
بازگشت یکی از قدیمیترین مجموعههای تیراندازی اولشخص در سال ۲۰۱۶ شبیه به یک معجزه بود. ریبوت DOOM شبیه به یک هدیه بهشتی برای عشاق بازیهای تیراندازی بود که در جهنم جریان داشت! همهچیز در آن بازی در خدمت لذت بردن مخاطب بود. سرعت بازی بسیار بالا بود، به خصوص در قیاس با بازیهای همدورهی خودش چنان سریع بود که باعث دوری عدهای از بازی شده بود! حالا و بعد از گذشت ۴ سال، اساتید حاضر در id Software با دنبالهی بازی تحسینشدهی خود بازگشتهاند تا نه تنها بهترین بازی مجموعه، بلکه یکی از بهترین بازیهای تیراندازی نسل هشتم را تحویل مخاطبان و هوادارن خود و Slayer بدهند. با بررسی بازینما همراه باشید.
حالا آنها از تو میترسند!
بازی سال ۲۰۱۶ داستان خاصی نداشت. ماجرا ساده بود. دروازهی جهنم روی مریخ باز شده و شیاطین در حال تسخیر مریخ و سلاخی انسانهای حاضر روی سیارهی سرخ هستند. در این میان شخصیت اصلی مجموعه یا همان Slayer از خواب طولانیمدت خود بیدار میشود و شروع به پاکسازی مریخ از شیاطین میکند و این کار را تا اعماق جهنم هم ادامه میدهد تا خیالش از بابت تهدید این موجودات زشت و بدقواره راحت شود.نسخهی جدید این مجموعهی باسابقه در تلاش است تا داستان بهتری نسبت به گذشته تعریف کند و تا حد بسیار خوبی در این امر موفق است. شخصیت Slayer با اینکه همچنان صحبت نمیکند ولی به چنان شهرتی در جهان بازی رسیده که تنها با نگاه کردن و مسلح کردن شاتگان خود پاسخ تمام سوالات و جملات افراد اطرافش را میدهد. البته گاهی هم به سادگی با سوپرشاتگان قدرتنمدش به سر طرف مقابل شلیک میکند!
داستان بازی شکل روایت سادهای دارد و با اینکه Slayer را به شخصیتی عمیق و چندلایه تبدیل نمیکند، ولی او را از یک ماشین کشتار بالاتر میبرد، کمی از گذشتهاش میگوید و در نهایت کنش و واکنشهای متفاوتی از او میبینیم که برای جلوگیری از لو رفتن داستان، ازگفتن آنها خودداری میکنم.
یکی از ویژگیهای داستان، حس کمدی است که در بازی جریان دارد. شاید از خود بپرسید که کجای این بازی میتواند کمدی باشد. درست فکر میکنید. بازی به هیچ عنوان صحنه یا دیالوگ خندهداری به شما نشان نمیدهد و اتفاقاً تمام اتفاقات بازی بسیار جدی هستند. شیاطین با کسی شوخی ندارند و در اولین فرصت به شکل فجیعی جان دشمنشان را میگیرند. ولی هرگز قرار نیست از دست Slayer جان سالم به در ببرند.در بازی همهچیز به قدرت حیرتانگیز Slayer اشاره میکند. در سراسر بازی قرار است که شما آن فرد قدرتمند اتاق باشید!مهم نیست تعداد شیاطین حاضر در محیط چقدر است یا اندازهی این هیولاهای جهنمی چقدر بزرگ است. همیشه شما تنها کسی هستید که آن محیط را زنده ترک میکنید. نکته اینجاست که تکتک موجودات حاضر در جهان بازی از این حقیقت مطلع هستند! Slayer در نگاه مردم زمین منجی قدرتمندی است که سر بزنگاه میرسد و یک تنه تمام ارتش جهنم را در هم میکوبد. همین علم موجودات بر قدرت بیحد و حصر DOOM Guy باعث ایجاد نوعی از پارودی قدرت میشود که نه تنها از لحن و جهان بازی بیرون نمیزند، بلکه به زیباترین و بهترین شکل ممکن به نمایش در میآید. تصور کنید به محض ورودتان به یک ساختمان، صدایی از بلندگوها شنیده میشود و ورود شما را در نهایت متانت اعلام میکند، سپس از شیاطین حاضر در محیط خواهش میکند تا Slayer را نابود کنند!
امثال این جملات و اتفاقات که در بازی کم هم نیستند و ترکیبشان با خشونت عریان و جذاب بازی، باعث ایجاد خندههایی میشود که تا قبل از این فقط میتوانستیم در سینمای تارانتینو مشابهاش را ببینیم.
شاتگان، ارهبرقی، انفجار و…
گیمپلی Eternal به قدری پیشرفت کرده و بهبود داشته که نسخهی سال ۲۰۱۶ در قیاس با آن شبیه به یک نمونهی آزمایشی دیده میشود! همانطور که بالاتر گفتم، بازی از هر نظر بهبود داشته و گیمپلی هم از این قاعده مستثنا نیست.
غلو نیست اگر Eternal را یکی از پیچیدهترین بازیهای تیراندازی اول شخص بخوانیم. سرعت بازی نسبت به نسخهی قبل نه تنها کم نشده که به مراتب با اکشن سریعتری طرف هستیم. در این بازی شما به پرش دوبل و جاخالی دادن(Dash) مجهز هستید که بدون استفاده از آنها نمیتوانید در مبارزات دوام بیاورید. صراحتاً میتوان گفت که با یکی از سختترین بازیهای امسال طرف هستیم. مبارزات بازی عموماً در محیطهایی وسیع اتفاق میافتند و شامل سکوهایی در ارتفاعهای مختلف هستند. باید به چنان مهارتی در بازی برسید که بتوانید در یک لحظه از مبارزه، ضمن هدفگیری و شلیک به دشمنان، حواستان به حملات دشمن هم باشد تا از آنها جاخالی دهید و در عین حال حواستان به سکوهای موجود در محیط باشد تا روی سکوی درستی فرود بیایید، چراکه در صورت بیدقتی، ممکن است به جای پریدن روی سکویی که مهمات روی آن قرار دارد، روی سکویی بپرید که یک شیطان گردن کلفت درحال تیراندازی به شماست و یا ممکن است مستقیما به درون مواد مذاب و یا درههای عمیق سقوط کنید و تمام.
سیستم تیراندازی بازی همچنان در اوج است و به قدری خوب طراحی شده که میتواند مراحل طولانی و طاقت فرسای بازی را لذتبخش کند. در بازی به هشت سلاح اصلی دسترسی دارید که به مرور و با پیشروی در بازی آنها را به دست میآورید. همچنین به دو مدل نارنجک، یک بازوی آتشزا و صدالبته که یک ارهبرقی دسترسی دارید تا با تنوع هرچه بیشتر از خجالت شیاطین متخاصم دربیایید. هرکدام از سلاحهای بازی، درست مثل لباس Slayer قابل ارتقا هستند. ارتقاهایی که هرکدام به خوبی بر روند گیمپلی تاثیر میگذارند و بازی را برای بازیکن راحتتر میکنند. تعدادی آپگرید هم در محیط بازی وجود دارد که با پیدا کردن آنها میتوانید قابلیتهای اصلی خود Slayer مثل میزان حداکثر سلامتی یا زره را ارتقا دهید.
بازی به خوبی شما را تشویق به جستجو در محیط میکند و بابت این جستجو به بازیکن با آیتمهای مختلف پاداش میدهد. آیتمهایی از قبیل همان آپگریدهای فوقالذکر تا عروسکهای کوچک و قطعات موسیقی نسخههای کلاسیک مجموعه.
یکی از بخشهایی که در این قسمت به بازی اضافه شده، مکانیکهای سکوبازی است. میتوانید از بخشهای مشخصی از دیوارها بالا بروید، وقتی در زمین و هوا معلق هستید Dash کنید، میلههای افقی را بگیرید و تاب بخورید و… . این سیستم پلتفرمینگ به خوبی در بازی گنجانده شده و نه تنها شبیه به بخشی جدا از بازی دیده نمیشود، بلکه به لطف طراحی مراحل بسیار خوب بازی، بسیار روان و لذتبخش است. بسیاری از مکانها و آیتمهای مخفی بازی هم با استفاده از همین مکانیک به دست میآیند.
البته گیمپلی بازی بینقص نیست و یک ایراد اساسی به آن وارد است. همانطور که بالاتر گفتم، با بازی سختی طرف هستیم و دشمنان هم لحظهای را برای نابودی Slayer تلف نکرده و از هر طرف به سمت شما حمله میکنند. ایراد مذکور دقیقا در همین لحظات خود را نشان میدهد. بارها اتفاق میافتد که در حال تلاش برای فرار از حملات دشمنان هستید و ناگهان خود را به آغوش یک دشمن دیگر که پشت سرتان است میاندازید. یا ممکن است در حین جاخالی دادنهای مکرر خود را در گوشهای ببینید و نتوانید از آنجا نجات پیدا کنید. برای پیروزی در هر مبارزه شما باید به اشراف کاملی نسبت به محیط اطراف خود برسید و با توجه به اینکه هرگز در یک محیط تکراری قرار نمیگیرید، حسابی به دردسر میافتید و مجبور به آزمون و خطا برای هر مبارزه هستید.
مسابقات جهنمی
بازی یک بخش چندنفره، تحت عنوان Battle Mode هم دارد. در این بخش یک بازیکن نقش Slayer را دارد و دو نفر هم در نقش شیاطین وارد مسابقه میشوند و هر کدام وظیفه دارند دیگری را نابود کنند. هر تیمی که بتواند سه راند از پنج راند را برنده شود، پیروز مسابقه خواهد بود. شخصی که کنترل Slayer را برعهده دارد گیمپلی مشابهی با بخش داستانی را تجربه میکند ولی بازیکنان نقش شیاطین با مکانیکها و امکانات متفاوتی به جنگ Slayer میآیند. آنها نمیتوانند از پدهای پرشی یا پورتالهای موجود در محیط استفاده کنند ولی در عوض امکان احضار شیاطین بیشتر را دارند، نوار سلامتی طولانیتری دارند و به تجهیزاتی مثل جتپک مجهز هستند.
رقابت در این بخش نیاز به مهارت زیادی دارد چراکه اینبار نه با هوش مصنوعی که با بازیکنانی طرف هستید که هم به چم و خم استفاده از مهارتهای شیاطین آشنا هستند و هم با تواناییهای Slayer آشنا!
بخش چندنفره بازی با اینکه بخش اصلی بازی نیست و گمان نکنم هدف نهایی افراد از خرید DOOM تجربهی یک بخش چندنفرهی پر و پیمان باشد، ولی سازندگان حالات سرگرمکنندهای تدارک دیدهاند تا پس از پایان چندین و چندبارهی بخش داستانی روی درجات سختی مختلف هم دلیلی برای بازگشت به بازی داشته باشید.
کوبش هویمتال در زیباترین جهنم!
کیفیت بازی در بخشهای سمعی و بصری به واقع زیبا و لذتبخش است. گرافیک بازی که حاصل موتور داخلی id Software یا همان id Tech است به خوبی قدرتنمایی میکند. درست است که گرافیک اصلی بازی را باید روی کامپیوترهای خانگی قدرتمند دید، ولی بازی حتی روی مدلهای پایهی کنسولهای نسل هشتم هم حسابی دلبری میکند. مدلهای دشمنان، سلاحها، مکانها، ساختمانها و البته خود Slayer با جزئیات بسیار زیادی طراحی شدهاند. به لحاظ فنی بازی در وضعیت خوبی قرار دارد. حتی در شلوغترین لحظات بازی هم شاهد ذرهای افت فریم نخواهید بود و بازی در روانترین حالت ممکن اجرا میشود. هرچند در اکثر کاتسینها بافتهای بازی به یکی دو ثانیهای برای لود شدن نیاز دارند که البته قرار نیست به تجربهی شما آسیبی برساند.
صداگذاری بازی هم کاملا استاندارد و شنیدنی است. از صدای مسلح کردن شاتگان گرفته تا گویندگان بازی که به خوبی حس ترس(که عموماً ناشی از حضور Slayer است) را منتقل میکنند. اما گل سرسبد این بخش، موسیقیهای بازی است. میک گوردون به عنوان آهنگساز بازی به معنای واقعی کلمه سنگ تمام گذاشته و قطعاتی فوقالعاده شنیدنی و جذاب را برای بازی تدارک دیده.قطعات هویمتال بازی در زمان مبارزات، چنان باعث ترشح آدرنالین میشود که شما هم مانند Slayer بین زمین و هوا معلق میشوید، بدون اینکه متوجه شوید سر و پاهایتان را همراه با ریتم گیتار الکتریک بازی حرکت میدهید و شیاطین را نابود میکنید. آهنگهای بازی به قدری جذاب هستند که شخصاً از شنیدن آنها به طور مستقل لذت میبرم، این درحالی است که موسیقی متال و هویمتال هرگز از سبکهای مورد علاقهی من در موسیقی نبوده و نیستند!
در مقابل دروازهی بهشت
زمانی که خبر ریبوت DOOM در سال ۲۰۱۶ و بدون حضور خالقان آن یعنی جان کارمک و جان رومرو به گوشم رسید، تا حد زیادی نگران بودم. ولی id Software نشان داد که روح مجموعه را میشناسد و دقیقاً میداند که باید چه شکل از بازی را به دست طرفداران مجموعه برساند. دنبالهی آن بازی اما این مجموعه را به سطح دیگری از کیفیت رساند. Eternal به قدری نسبت به نسخهی قبل پیشرفت کرد و به چنان کیفیتی رسید که شاید خود خالقان اصلی مجموعه هم نمیتوانستند به آن برسند.
در نهایت DOOM: Eternal یکی از بهترین بازیهای منتشر شده در سال ۲۰۲۰ است و همچنین یکی از بهترین بازیهای تیراندازی نسل هشتم. اگر ذرهای به بازیهای تیراندازی علاقه دارید، لحظهای در تهیه و تجربهی این بازی شک نکنید.
گیمپلی سریع و پیچیده، گرافیک فنی و هنری بسیار خوب، موسیقی خارقالعاده، رساندن مجموعه به سطح جدیدی از داستانگویی
متکی بودن برخی مبارزات به آزمون و خطا، طولانی بودن برخی مراحل
پلتفرم: PC, PS4, Xone
سازنده: id Software
ناشر: Bethesda
تاریخ عرضه: ۱ فروردین ۱۳۹۹
نسخهی بررسی شده: PlayStation 4
سبک: تیراندازی اول شخص